Quantcast
Channel: پایگاه خبری اهراب نیوز - پربيننده ترين عناوين :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 4282

حامیان دولت دست به دامن اکبر اعلمی شدند

$
0
0
اکبر اعلمی نماینده تبریز در مجلس ششم و هفتم شورای اسلامی است که در دوره هشتم موفق به گرفتن تایید صلاحیت از شورای نگهبان نشد. او قبل از انقلاب به پیروی از دستور آن زمان امام (ره) با سلاح از پادگان متواری شد و مدتی نیز برای فرار از دست ماموران ساواک در بیمارستان زنان خود را بستری کرده بود. او در زمان جنگ مسئول بخش سیاسی – فرهنگی سپاه تهران بود و در طول جنگ نیز به افتخار جانبازی نائل شده است. در دانشگاه عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی و مؤسسه علوم بانکی بود. از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۸؛ فرماندار مغان، معاون اداره کل امور انتظامی وزارت کشور، معاون اداره کل بازرسی وزارت کشور، معاون اداره کل دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور و مدیرکل بازرسی بنیاد مستضعفان و جانبازان و مشاور سیاسی و اجتماعی سرپرست بنیاد بود. از سال ۶۹ تا ۷۸ روزنامه‎نگاری می‌کرد و عضو هیئت تحریریه روزنامه سلام بود. در سال ۱۳۷۸ کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی از حوزه تبریز شد که با حمایت جناح اصلاح‎طلب و با رأی اول به مجلس راه یافت.  روزنامه شهروند رسانه جدید حامیان دولت که با صاحب امتیازی سازمان هلال احمر که یکی از سازمان هایی که از رئیسش به عنوان عضو شورای فکر برنامه انتخاباتی دولت یاد می شود، این مقدمه متن مصاحبه را به شرح زیر منتشر کرده است. رسانه های حامی دولت این روزها در تب و تابند تا از زبان کارشناسان سیاسی اینگونه القا کنند که انتخابات آتی دو قطبی حامیان دولت و خاتمی خواهد بود. اعلمی در این مصاحبه شائبه تقلب در انتخابات را مطرح کرده است و روزنامه حامی دولت هم که با هزینه از بیت المال چاپ می شود آن را منتشر کرده.تعریف شما از اصلاح‎طلبی چیست و به طور خلاصه چه نوع اصلاحات اقتصادی سیاسی و فرهنگی مد نظر شماست؟ اگر بخواهم کمی علمی‌تر به این سوال شما پاسخ بدهم، باید گفت که اصلاحات و اصلاح‎طلبی مورد نظر ما ناظر به استفاده از همه ظرفیت‎های مدنی و مسالمت‎آمیز برای برچیدن روابط و مناسبات غیردموکراتیک و تبعیض‎آمیز در عرصه‎های گوناگون و تلاش برای استقرار جامعه‎ای مطلوب، آزاد، مرفه و برخوردار از امنیت و عدالت است. این جامعه مطلوب و مورد نظر شما چه مشخصاتی دارد؟ با نگاه کمال‎گرایانه و آرمانی، جامعه مطلوب ما جامعه‎ای است که در آن آزادی، عدالت، رفاه و جمهوریت به مفهوم واقعی آن حرف اول را می‌زند و همه چیز مبتنی بر خواست و اراده آزاد مردم است و در آن حقوق اساسی و شهروندی مردم و اقوام مختلف ایرانی مورد احترام واقع می‌شود. اما با نگاه واقع‎بینانه و حداقلی، ما معتقدیم که قانون اساسی موجود هم اگر به طور کامل و مطابق با آنچه که مدنظر خبرگان و نویسندگان قانون اساسی بوده است به اجرا در آید، همین قانون هم از ظرفیت‎هایی برخوردار است که در صورت اجرای کامل کم و بیش می‌تواند رضایت‎مندی نسبی مردم را در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فراهم سازد. اشاره کردید که وضع مطلوب ما با رویکرد اصولگرایان متفاوت است، درحالی که آن‌ها هم می‌گویند که ما این قانون اساسی را قبول داریم. پس اختلاف در چیست؟ اگر ممکن است به چند نمونه از این تفاوت‌ها اشاره کنید؟ نگاه اصولگرایان به قانون اساسی نگاه تبعیض‎آمیز است و در حالیکه برای توجیه اقتدار و اختیارات خود و حاکمان به اصول قانون اساسی متوسل می‌شوند اما عمدا اصولی را که ناظر به وظایف مسئولان است نادیده می‌گیرند. اگر ممکن است وجه افتراق اصلاح‎طلبان و اصولگرایان را تشریح کنید. باتوجه به اینکه این دو عنوان در حال حاضر به نفع دو باند و دو اردوگاه سیاسی که قبلا چپ و راست خوانده می‌شدند، جعل شده است و هرکس که در اردوگاه چپ‎های قدیم و سرسپرده و حواری رهبران آنان باشد، اصلاح‎طلب و هرکس در اردوگاه مقابل چپ‌ها و سرسپرده و حواری رهبران راستی‎های قدیم باشد اصول‎گرا خوانده می‌شود ترجیح می‌دهم به جای وجه افتراق اصلاح‎طلبان و اصولگرایان به وجه افتراق اصلاح‎طلبی و اصولگرایی اشاره کنم: ما حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را یک حق الهی و قدرت حاکم را نیز ناشی از خواست و اراده ملت می‌شناسیم لذا در رویکرد اصلاح‎طلبانه، نهادهای مختلف باید هر دو در برابر ملت پاسخگو باشند. التزام عملی و نظری به آزادی‎های سیاسی نظیر آزادی اندیشه، آزادی بیان و نشر افکار و عقاید و آزادی پس از بیان از مشخصه‎های بارز اندیشه اصلاح‎طلبانه است. عادلانه تنظیم شدن قانون، فصل الخطاب بودن قانون، اصرار به قانونگرایی از دیگر ویژگی‎های بارز اصلاح‎طلبی است. همچنین مشی و تفکر اصلاح‎طلبانه به هیچ وجه نمی‌تواند با انحصارطلبی، تمامیت‎خواهی، از سرآشتی درآید و یک اصلاح‎طلب باید تکثرگرا و اهل تسامح و تساهل باشد. آیا شما خود باور می‌کنید که اصلاح‎طلبان واقعا با هرگونه انحصارطلبی و تمامتخواهی مخالفند، درحالی که خودتان در پاسخ به نامه عده‎ای که خود را زندانی سیاسی نامیده بودند اصلاح‎طلبان را مشتی انحصارطلب و تمامیت‎خواه خواندید. خیر بنده بین اصلاح‎طلبی و اصلاح‎طلبان تفاوت قائلم و می‌گویم تفکر اصلاح‎طلبانه با هرگونه انحصارطلبی و تمامیت‎خواهی مخالف است. از این رو اگر کسی گرفتار این آفت و بیماری شد نمی‌تواند خود را اصلاح‎طلب به مفهوم واقعی آن بنامد. بنابراین آن دسته از انحصارطلبان و تمامیت‎خواهانی که نام اصلاح‎طلب را با خود یدک کشیده و اصلاحات را در یک باند خاص خلاصه کرده و تمنیّات خود را به عنوان تصمیمات اصلاح‎طلبان به دیگران دیکته می‌کنند بیشتر یک باند انحصارطلب مدعی اصلاح‎طلبی هستند تا اصلاح‎طلب واقعی. راه دوری نرویم همین چند روز قبل یکی از دوستان و همکاران سابق ما در مجلس ششم که ظاهرا هم اکنون جزء ۴۰-۵۰ مشاور آقای خاتمی است در مصاحبه با یکی از همین نشریات نزدیک به باند اصلاح‎طلبان گفته بود ۴۶ نفر مشاور خاتمی شورای راهبردی اصلاحات را تشکیل داده‎اند و همچون گذشته برای اصلاح‎طلبان نسخه لازم را پیچیده‎اند. بعد هم او برای آقای خاتمی و خاتمی هم برای او نوشابه باز کرده و به نمایندگی از جریان اصلاحات کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را به یکدیگر تعارف کرده بودند. این روش یعنی تصمیم‎گیری در پستو‌ها و توسط حواریون یک شخصیت به هیچ وجه با اندیشه اصلاح‎طلبانه سازگار نیست. اگر قرار است شورای راهبردی اصلاحات تشکیل شود ابتدا باید کنگره‎ای تشکیل شده و از همه فعالان اصلاح‎طلب دعوت به عمل آید. پیشنهادهای خود را ارائه داده و طی یک فرایند دموکراتیک و با توسل به سازوکارهای مناسب و منطقی و به دور از شخصیت‎زدگی‎های مرسوم نسبت به تشکیل چنین شورایی که به عقیده من یک ضرورت است، اقدام کنند نه اینکه ۴۰-۵۰ نفر افراد گمنام و ناشناخته ایام انتخابات در اتاقی گرد هم بیایند به نیابت از یک جریان فکری برای همه نسخه انتخاباتی بپیچند و از دیگران هم بخواهند که میمون‎وار از آن‌ها تقلید کنند، یعنی دقیقا‌ همان کاری که اصولگرایان تحت عناوینی مانند گروه ۱+۲ و نظایر آن انجام می‌دهند! چگونه می‌توان اصلاح‎طلبان به قول شما بدلی را از اصلاح‎طلبان واقعی تشخیص داد؟ با ضعیف‎کشی و چهار تا فحش و ناسزا گفتن به امثال احمدی‎نژاد و دولت او و همه تقصیرات را متوجه دولت کردن بدون اینکه به ریشه‌ها پرداخته شود و یا غش کردن به سمت ریش سفیدان و رهبران اردوگاه چپ قدیم و اصلاح‎طلب جدید، هیچکس اصلاح‎طلب نمی‌شود. خاتمی‎پرستی و هاشمی‎پرستی و دیگری پرستیدن ضداصلاح‎طلبی و آفت نهادینه شدن افکار و اندیشه‎های اصلاح‎طلبانه است. در واقع هرکس که در گفتار و عمل خود به مبانی فکری اصلاحات که به اهم آن‌ها اشاره شد پایبند باشد، یک اصلاح‎طلب واقعی است. چنین افرادی چه در قدرت باشند و چه خارج از قدرت پیوسته بر پایه همین افکار اصلاح‎طلبانه عمل کرده و موضع گیری می‌کنند. چرا با وجود ایجاد فضای مناسب برای حضور اصلاح‎طلبان آن‌ها از اجماع بر سر یک کاندیدا برای انتخابات ناتوانند؟ دستکم به سه دلیل؛ اولا فعلا فاقد حزب و برنامه و انسجام لازم هستند و چند شخص و حزب و گروهی هم که در دوره‎های قبل به نام جریان اصلاح‎طلبی کاندیدای خود را به نام اصلاح‎طلبان به خورد جامعه می‌دادند منحل شده‎اند. ثانیا به اصلاح‎طلبان اجازه گردهمائی داده نمی‌شود. ثالثا هیچ نشانه‎ای از نحوه برخورد مسئولان با کاندیداهای احتمالی آنان وجود ندارد. چرا با وجود ادعای مردمی بودن اصلاحات توسط اصلاح‎طلبان آن‌ها برای کسب رای تا این اندازه وابسته به فرد هستند؟ این پدیده که خاص اصلاح‎طلبان نیست و اصولگرایان را هم شامل می‌شود، دو علت اصلی دارد؛ اول عدم تعریف و تبیین مبانی اصلاحات و اصولگرایی باعث شده است که اصلاح‎طلبان نیز مانند اصولگرایان سهل‌ترین روش را انتخاب و برای رسیدن به قدرت به جای ارائه برنامه و سرانجام کارنامه خود، به شخصیت‎سازی و ترویج فرهنگ شخصیت‎پرستی روی آورده و با مشهور کردن یک شخصیت هرچند که استحقاق آن را هم نداشته باشد به اهداف خود نائل آیند. دوم مردم نیز بیش از اینکه مطالبه محور باشند اغلب به خصوصیات فردی و شهرت اشخاص توجه و گرایش دارند و به دنبال افراد مشهور می‌روند. همین امر گروه‎های سیاسی را هم تشویق و ترغیب می‌کند تا به جای انتخاب راه دشوار یعنی تحزب گرایی واقعی و کار روی برنامه که امری دشوار است، اشخاص سرمایه گذاری کرده و با به قدرت رساندن او خود نیز از این قدرت سهمی ببرند. آیا اصلاح‎طلبان در صورت حضور محکم قادر به پیروزی هستند؟ اگر سرشناس‎ترین و محبوب‌ترین چهره‎های اصلاح‎طلب که در حرف و عمل ثابت کرده‎اند به مفهوم واقعی یک اصلاح‎طلب و تحول‎خواه هستند امکان حضور در رقابت‎های انتخاباتی را داشته باشند، شک نکنید که برنده انتخابات خواهند بود. مشروط بر اینکه آن‌ها هم از امکانات رقبای اصول‎گرای خود برخوردار باشند و از صندوق‎های رای‌ همان برون تراود که در اوست. می‌شود به یکی دو تا از این کاندیداهای شاخص اشاره کنید؟ آیا خاتمی هم در میان آن‌ها هست؟ با اینکه آقای خاتمی در ۸ سال مدیریت اجرایی خود نشان داد که از اقتدار و ثبات قدم و شهامت و جنم لازم برای رهبری اصلاحات و پیشبرد مطالبات اصلاح‎طلبانه مردم برخوردار نیست با وجود این ایشان به واسطه تبلیغات گسترده رسانه‎ای و البته برخورداری از ویژگی‎های شخصیتی خاص خود، همچنان از مشهور‌ترین و سرشناس‎ترین شخصیت‎هایی است که به‎عنوان یکی از نمادهای اصلاح‎طلبی شناخته می‌شود. بنابراین در این شرایط اگر خاتمی هم کاندیدا شود و از میان اصلاح‎طلبان سر‌شناس تنها او در رقابت‎های انتخاباتی حضور داشته باشد، به دلیل شهرت و ویژگی‏‎های شخصیتی‎اش و محبوبیتی که هنوز هم میان قشر قابل توجهی از جامعه دارد، یکی از برجسته‎ترین‎هاست و بدون شک برنده انتخابات خواهد شد. باز تاکید می‌کنم مشروط بر اینکه او تنها کاندیدای شاخص اصلاح‎طلبان در میدان رقابت‌ها باشد. آیا خاتمی باید در انتخابات شرکت بکند و آیا کاندیدای مناسبی هست یا خیر؟ به این سوال شما به دو صورت پاسخ می‌دهم: اگر قرار است در کشور تحولی صورت بگیرد. خاتمی در بهترین دوران و فرصت‌ها و در حالی که مطلوب‌ترین شرایط و موقعیت را در داخل و خارج از کشور داشت یعنی هم شخصیت مقبولی از نظر بین‎المللی شده بود و هم اینکه از حمایت قاطع ۲۲ میلیون نفر در داخل و حمایت مجلس ششم و شوراهای شهر و روستا و حمایت مطبوعات و دانشگاهیان و نخبگان جامعه برخوردار بود و مخالفینش هم در ضعیف‌ترین شکل ممکن قرار داشتند و در حالی که دولت را از دولت هاشمی حامی خود تحویل گرفته بود نتوانست کاری از پیش ببرد و در صورت به قدرت رسیدن شق‎القمر نخواهد کرد و در موقعیتی ضعیف‌تر از گذشته قرار خواهد گرفت. آیا هاشمی را می‌توان در اردوی اصلاح‎طلبان پذیرفت و آیا او با توجه به مقبولیتش در سطوح بالای حاکمیت و مراجع گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری است؟ اصلاحات و اصلاح‎طلبی ملک مطلق کسی نیست و یک جریان فکری است. از این رو حتی اگر احمدی‎نژاد هم قلبا و عملا تغییر رویه دهد درب اردوگاه اصلاح‎طلبان به روی او هم باز است و وی را با آغوش باز خواهد پذیرفت، به طریق اولی اگر هاشمی رفسنجانی به جای سیاست یکی میخ زدن و یکی به نعل زدن، بعد از ۲۴ سال یکه سواری بر توسن قدرت، زین و لجام قدرت را‌ رها کرده و به کارهای فکری و نظری روی آورد و به صورت فعال در نقش یک مصلح ایفای نقش کند هم خودش عاقبت بخیر خواهد شد و هم اینکه جامعه می‌تواند از ایشان استفاده بیشتری ببرد. لذا پیشنهاد من این است که آقای هاشمی از این موقعیتی که شما اشاره کردید استفاده کرده و با کنار کشیدن کامل از قدرت، به کمک نزدیکان و عوامل خود که اغلب در مجمع تشخیص مصلحت نظام متمرکز شده‌اند یک حزب فراگیر تشکیل داده و به ترویج و تقویت فرهنگ حزبی در ایران کمک کند. آیا اصلاح‎طلبان برنامه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاصی برای شرکت در تبلیغات انتخاباتی دارند و یا همچنان به شیوه‎های دوره اصلاحات دل خوش کرده‎اند؟ تا جایی که من اطلاع دارم فعالیت‎های اشخاص موسوم به اصلاح‎طلب هم مانند فعالیت‎های دیگران فصلی و حول محور یک مشت اشخاص امتحان پس داده‎ای است که فاقد هرگونه امتیاز و برنامه مشخصی برای اداره مطلوب و متفاوت با وضع موجود کشورند و ایسم‎های ما نیز معطوف به اشخاص شده و نظایر آن شده است! در واقع اکثر کسانی که هم اکنون به عنوان اصلاح‎طلب شناخته می‌شوند بقایای‌ همان اردوگاه چپ هستند که در یک چرخش ۱۸۰ درجه‎ای متناسب با جو پدید آمده تغییر موضع داده‎اند که به اعتقاد من بسیاری از مشکلات و نابسامانیهای موجود و موضوعاتی که امروز مورد نقد قرار می‌گیرد ریشه در عملکرد گذشته آنان دارد. و در خاتمه در صورتی که شورای نگهبان در تایید صلاحیت‌ها با تبعیت از فرامین و منویات رهبری معظم انقلاب در تایید صلاحیت‌ها با دایره باز‌تر عمل کند، کدام قطب‌ها را دارای رای و قدرت انتخاباتی می‌دانید؟ اگر جریانات سیاسی موجود این امکان را پیدا کنند که با سرشناس‎ترین و محبوب‌ترین کاندیداهای خود در رقابت‎های انتخاباتی حضور پیدا کنند، در این صورت انتخابات چهار قطبی خواهد شد که در یک ضلع آن جریان موسوم به اصلاح‎طلبان سنتی، در یک ضلع دیگر دولت، در ضلع سوم اصولگرایان سنتی و در ضلع چهارم اصلاح‎طلبان مستقل قرار خواهند گرفت. رقابت اصلی بین اصلاح‎طلبان و دولتی‌ها خواهد بود و اگر در انتخابات تنها نامزدهای سر‌شناس دولت و اصولگرایان سنتی و اصلاح‎طلبان اسمی و بدلی تائید صلاحیت شوند، در این صورت، رقابت میان نامزدهای سر‌شناس دولت و اصولگرایان سنتی به دور دوم کشیده شده و نهایتا نامزد مورد حمایت دولت برنده انتخابات خواهد شد.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 4282

Trending Articles