علی رغم آنکه بیشتر مسوولان و فعالان محیط زیست به فکر بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه و دوباره زنده کردن آن هستند، پدر علم کویرشناسی ایران، خشک شدن این دریاچه را در شرایط فعلی به نفع مردم و محیط زیست منطقه میداند و معتقد است: در شرایطی که دریاچه ارومیه را کشتهایم و چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، لااقل میتوانیم از آسیب بیشتر به محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم. ایسنا: استاد پرویز کردوانی با بیان اینکه تمامی راههای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه به دلیل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف دریاچه و شور شدن این آبها منتفی است، توضیح داد: مسوولان یا باید زنده کردن موقتی دریاچه را انتخاب کنند و یا هزاران هکتار زمینهای کشاورزی را که محل درآمد و معاش مردم منطقه است. وی با تأکید بر اینکه تمامی راههای موجود برای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه موقتی است و به زندگی دوباره این دریاچه منجر نمیشود، خاطر نشان کرد: دریاچه ارومیه هماکنون با ایجاد گرد و غبار از سطح و شور کردن آبهای زیرزمینی از عمق، به آلودگی محیط زیست میافزاید. اگر قرار باشد این دریاچه را به صورت ظاهری و فقط برای مدت محدود زنده نگه داریم به کشاورزی و محیط زیست خیانت کردهایم. پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه آغاز تخریب دریاچه ارومیه به دهه ۴۰ و حفر بیش از حد چاههای عمیق و نیمهعمیق باز میگردد، گفت: زمانی در کشور به کشاورزی بیش از اندازه اهمیت داده میشد و پس از انقلاب نیز کشاورزی جای خود را به صنعت داد که هر دوی اینها برای توسعه به آب احتیاج دارند. متاسفانه توسعهی چاهها، قناتها را خشک و آبهای زیرزمینی را شور کرد، چون مسوولان تصور میکنند که توسعه در این دو حوزه برابر با افزایش سطح فعالیت است.کردوانی درباره تامین آب دریاچه ارومیه توضیح داد: این دریاچه در گذشته سه منبع تامین آب از بارندگی، رودها و آبهای زیرزمینی داشت، اما هماکنون برداشت زیاد از آبهای زیرزمینی باعث شده تا تعادل بین آب دریاچه و آب های زیرزمینی به هم بخورد و آب از دریاچه به سمت چاهها تغییر جهت دهد. همچنین کاهش بارندگی نیز به کمشدن آب دریاچه کمک کرده است. وی ادامه داد: پس از آنکه ساختن سد بر روی رودهای کشور مرسوم شد برای تامین آب و کنترل آن قانونی تصویب کردند براین اساس که اولویت اول شرب مردم، اولویت دوم صنعت و اولویت سوم کشاورزی باشد. متاسفانه در این تقسیمبندی سهمی برای منابع طبیعی مانند تالابها و باتلاقها در نظر گرفته نشد و پس از کمشدن آب نیز این منابع طبیعی به کلی از چرخهی آبی حذف شدهاند.پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه دریاچه ارومیه از ۱۴ سال قبل شروع به خشکشدن کرده است، اظهار داشت: در تمام این سالها میلیاردها تومان برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه هزینه شده است. من ۱۱ سال پیش مطرح کرده بودم که دریاچه دیگر راهی برای تامین آب مورد نیاز خود ندارد، اما به آن توجهی نشد. کردوانی دربارهی طرحهای ارائه شده برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه ارومیه نیز گفت: عنوان شده است که میتوان از رود ارس برای دریاچه ارومیه آب گرفت اما این عملا امکانپذیر نیست چرا که هم فاصله زیاد است و هم کشورهای دیگر حاضر نمیشوند سهم بیشتری به ایران برای برداشت از رود ارس بدهند. وی درباره طرح باروری ابرها نیز گفت: این طرح در مناطقی که زیر دو هزار و ۵۰۰ میلیمتر بارندگی در سال دارند اقتصادی نیست، ضمن اینکه تنها در سه ماه زمستان میتوان چنین طرحی را اجرا کرد. باروری ابرها تنها ۱۰ درصد به میزان بارندگی میافزاید که به دلیل کمبودن بارندگی در جو بالای دریاچه، دردی را از کمآبی منطقه دوا نمیکند. به گفته کردوانی، کشاورزان منطقه که قرار بود برای آبیاری زمینهای خود از آبیاری قطرهیی استفاده کنند به دلیل اقتصادینبودن آن، چنین طرحی را اجرا نکردند که حتی اجراییشدن آن در شرایط کنونی برای بازگرداندن آب به دریاچه مفید نخواهد بود. پدر علم کویرشناسی ایران درباره گرفتن آب سد برای دریاچه گفت: چنین طرحی امکانپذیر نیست، چرا که نمیتوان آب تبریز را قطع کرد و گرفتن آب از رود ارس برای این شهر نیز طول خواهد کشید، بنابراین عملا چنین طرحی پس از مرگ قطعی دریاچه عملی خواهد شد. از همان ابتدا باید جلوی حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق کشاورزی گرفته میشد تا اگر مشکلی برای تأمین آب از طریق بارندگی و رودها پیش آمد، با افزودن آب به دریاچه قابل حل باشد اما هماکنون پایینرفتن سطح آب و شورشدن آبهای زیرزمینی، امکان انتقال آب به این دریاچه از ما گرفته شده است. کردوانی توضیح داد: سازمان محیط زیست درخواست کرده است که سه میلیارد مترمکعب از آب سد به دریاچه ارومیه ریخته شود، اما هماکنون این دریاچه به ۱۰ برابر این مقدار آب نیاز دارد هرچند که وزارت نیرو توانایی اختصاص همین سه میلیارد مترمکعب آب را هم ندارد. وی با تاکید بر اینکه وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، حیات هشت دشت را در آذربایجان تهدید میکند، خاطر نشان کرد: پیش از این، طرح انتقال آب از رود زاب کوچک به این دریاچه را مطرح کرده بودم، چرا که به دلیل گود بودن این رود نمیتوان بر روی آن سد زد و آب از ایران بدون استفاده به سمت عراق میرود، اما هماکنون این طرح نیز عملی نیست به دلیل اینکه افزودن بر آب دریاچه به دلیل پایینرفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف بر شوری آبهای منطقه میافزاید، بنابراین علاوه بر انتقال آب رود زاب کوچک انتقال آب از هر نقطه دیگری به این دریاچه نیز به شوری آبهای زیرزمینی میافزاید که این به نفع کشاورزی و محیط زیست نیست. پدر علم کویرشناسی ایران افزود: از همان ابتدا باید جلوی حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق کشاورزی گرفته میشد تا اگر مشکلی برای تأمین آب از طریق بارندگی و رودها پیش آمد، با افزودن آب به دریاچه قابل حل باشد اما هماکنون پایینرفتن سطح آب و شورشدن آبهای زیرزمینی، امکان انتقال آب به این دریاچه از ما گرفته شده است. کردوانی با اشاره به این موضوع که در علم اکولوژی هر موجود زندهای روزی خواهد مرد، خاطر نشان کرد: ما دریاچه ارومیه را کشتهایم و هماکنون نیز چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، اما میتوانیم از آسیب بیشتر محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم. وی در این زمینه توضیح داد: باید نمک این دریاچه را هرچه زودتر برداشت کرد تا بیش از این به آبهای زیرزمینی ضرر نزند، ضمن اینکه نمک این دریاچه با سایر نمکها متفاوت است و میتواند در صنایع مختلف مانند تولید خمیردندان مورد استفاده قرار بگیرد. پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه وضعیت این دریاچه به اقتصاد ارومیه ضرر زده است، اما نباید اجازه داد که این ضرر به سایر مناطق نیز برسد، اظهار کرد: آذربایجان میتواند از وضعیت فعلی استفاده کند به شرط اینکه نمکها برداشت شود و سطح دریاچه با شن و ماسه پر شود تا سبزشدن سطح آن از ایجاد گردوغبار و فرستادن باد گرم به شهرهای اطراف جلوگیری کند. کردوانی افزود: ضمن اینکه میتوان از این منطقه یک پارک توریستی بزرگ ساخت، میتوان از حاشیهی آن برای کشت پسته کمک گرفت چرا که هماکنون به دلیل شوری آب شهرستانهای تکاب، بناب و بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف امکان کشاورزی را از دست دادهاند اما کشت پسته در این زمینهای شور امکانپذیر است ضمن اینکه رهاورد مالی خوبی برای مردم خواهد داشت. وی در پایان صحبتهای خود تأکید کرد که نمیتوان به خاطر زنده نگه داشتن موقتی دریاچه ارومیه، کشاورزی و اقتصاد منطقه را نابود کرد چرا که جایگزین دیگری برای ساکنان این منطقه وجود ندارد.