محمود احمدی نژاد رئیس جمهور امروز ایران باتمام فراز و فرود هایش تنها چند ماهی برای ترک پاستور و ارائه کارنامه هشت ساله اش فرصت دارد - سوای این بحث که با اجرای مدل های پیش بینی شده اعم از پوتین، مدودف و ... باقی است یا نه - احمدی نژاد گفتمانی را پرچم داری میکرد که به عدالت محوری مشهور شد و رئیس دولت در اغلب نطق هایش تمام دغدغه اش را اجرای عدالت معرفی می نمود. گذشته از تمام شد و نشدهای اجرای عدالت احمدی نژادی و باید و نبایدهای منتقدان و مسائلی از این قبیل این مطالبه عدالت در جامعه ایرانی در طول هشت سال گذشته با همراهی و همدلی مردمانی بوده که از سبد رای رئیس دولت های نهم و دهم می توان به آسانی پی برد آنها چه کسانی اند و در چه مناطقی و در کدام شرایط زندگی کرده و می کنند. احمدی نژاد در طول هشت سال سفر به روستاها و شهرهای کوچک و حمایت های مادی و معنوی که از مردم فقیر و زجر کشیده جامعه داشته مورد خشم و کینه همان هایی قرار گرفته که معتقد بوده و هستند که توسعه هزینه دارد و هزینه آن له شدن تمام آن ضعیفانی است که موجب چرکین دیده شدن آنان در جامعه جهانی و میان قدرت های جهانی خود ساخته آنان است. آنان آشکارا طرفداران احمدی نژاد را مردمان کم سواد جامعه می دانند که کاری به اصول اقتصادی که ساخته و پرداخته غرب است ندارند. مردمانی که رئیس دولت را در میانشان حتی در کوره ده ها می یافتند و برخلاف آقایان پایتخت نشین که توفیقی بسیار و دست نیافتنی باید نصیبشان می گشت تا بلکه بتوانند آنها را در ورودی پنت هاوس شان هرچند از دور و از پشت شیشه های ضد گلوله و دودی زیارت کنند. مردمانی طرفدار این گفتمان بودند که می خواستند حرفشان را مستقیماً به رئیس اجرایی مملکت شان بزنند و علیرغم تمام ایراداتی که سیستم نامه به رئیس جمهور داشت حرفشان را به گوش وی برسانند و با دریافت وامی هرچند اندک زخمی از زندگی شان بهبودی نسبی یابد، و گویا مبالغ این وام های کوچک از سهمیه همیشگی کسانی کم می شد که عادت به ویژه خواری داشتند و همیشه بدون تمام زجرهایی که مردم عادی می کشیدند برای دریافت مبلغی اندک، با چند خطی توصیه از سوی بزرگان صاحب کارخانه های عظیم و حق و حقوقی نامتناهی می شدند. به زعم تکنوکرات ها آن ها علائق سیاسی و ایدئولوژیک استوار و مستمری ندارند. رئیس جمهوری را می پسندند که از غم نان در زندگی آن ها بکاهد و بر خود نان بیفزاید! مردمان غیرسیاسی که حتی اگر شورش کنند، کنش اعتراض آمیزشان ذاتاً نه جنبه سیاسی دارد و نه تداوم می یابد. آنها در اوهام شان طرفداران گفتمان عدالت و پا برهنگان را اساساً انسان هایی غیرسیاسی می دانند که بیشتر اهل قعودند نه اهل قیام! در حالی که تمام زندگی آنان قیام است در برابر ظلم هایی که در طول حیاط بشر بدان گذشته است و آنچه آنان را از این مهم باز می دارد حیای روستا نشینی و تمام اعتقادات مذهبی است که برخلاف رفاه زدگان تمام وجودشان را در پای منابر مساجد در ماههای رمضان و محرم فرا گرفته است، چه اینکه می توان همین دو خصیصه را در آنهایی هم که در کل شهرهای ایران و پایتخت طرفدار این گفتمانند یافت. مخالفان این گفتنان همانهایند که بیم دارند از اینکه در کشوری به وسعت ایران حزبی تاسیس شود به نام پا برهنگان و در ادامه مسیر زندگی زالو صفتی آنان خللی وارد آورد. آن ها این قشر از جامعه را کسانی می دانند که بیشتر با "از ساعت چند اینجا هستید؟!" به وجد می آیند نه با خواندن روزنامه ها و سایت های سیاسی و گویا یادشان رفته همین ها بودند که قرارهای فیسبوکی، تویییتری و همه توهمات جامعه مجازی اربابانشان را برای سازماندهی آشوبی چند باره با حماسه ای به وسعت ۹ دی که مقام معظم رهبری از آن حادثه را در تاریخ یك حادثه ماندنی دانستند به خاک سیاه نشانده و از میان مسیر انقلاب کنار زدند. متاسفانه اهل تزویر و توسعه به معنای لیبرال از مطیع بودن طرفداران سیاسی جریان عدالت به روحانیت خشمناک اند و علت اصلی شکست های خود را در تمسک این مردمان به روحانیت می دانند و طرفداران غیرسیاسی این جریان را بیش از هر چیز اهل معاش می دانند. که برخلاف تمام اندوخته های اقتصادی آنان از مکتب اقتصادی لیبرال و سرمایه داری غرب، گفتمانی بر اساس ساده زیستی و زهد و عدم اسراف را رهبری می کند. و آنها روحانیت را به عنوان رهبران این جریان نه مبلغ رسالت نبی اعظم بلکه بیشتر ابزاری برای بدست آوردن مطامع دنیوی خویش می دانند. این ماجرا سوی دیگری هم دارد؛ احمدی نژاد از تاخیر هفت روزه به این طرف هرچه جلوتر رفت بیشتر از یاران خویش فاصله گرفت و در خانه نشینی اش به نیک دریافت مردمی که دل در گرو وی داشتند هیچگاه رضایت ولی را با هیچ چیز دیگری معاوضه نمی کنند. احمدی نژاد با تمام پرکاری اش و خدماتی که در طول همه ی این هشت سال داشت و به راستی قابل توجه بسیار و ستایش است، بارهای سنگینی از قبیل مسکن مهر، خودکفایی در بنزین و ... را با شهامت تمام از دوش نظام برداشت اما در عین حال وی در یک سال اخیر با کم تفاوتی در مقابله با گرانی که داد مراجع عظام قم را نیز در آورد و با بداخلاقی ها و بگم بگم های مشهورش کارت زردی دریافت نمود با مضمون "فعلاً نصیحت می کنم" .(۱) حال بر اهل سیاست در عین دیانت است که راهی برای مردم بگشایند که نه جاذبه های گفتمان انحرافی بهار آنان را به سوی مطامع خویش نفریبد و نه گرگ صفتانی در لباس میش آنها را در کام دنیا پرستی خویش فرو نبرد. و از چوب عدالت خواهی در امان باشند چرا که در دهه ی عدالت و پیشرفت انقلاب اسلامی این مردم اند که باید مسیرها را هموار سازند و انقلاب را به افق ۱۴۰۴ برسانند. بر اهل کیاست است که متحدتر شده و از تفرق بپرهیزند و دولتی پدید آورند با این خصوصیت که رهبر معظم انقلاب فرمودند: "این را همه بدانند كه آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیسجمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در سلسلهی دولتهائی كه پشت سر هم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر كسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این كشور را اداره كرد." (۲) ۱. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان ۲۸/۱۱/۹۱ ۲. بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی ۰۱/۰۱/۹۲