هنر برای هر کسی یک معنا دارد. برخی معتقدند «سرگرم کردن» خودش هنر بزرگی است. اگر سرگرمی را هنر بدانیم، گفتوگوی امروز ما با یک گروه هنری موفق است. گروه هنري «بابك» يكي از گروههاي مشهور و خوش ذوق هنری در آذربايجان است كه در زمينه نمايشهاي طنز، با ابتكار و خلاقيتهاي خود، خوش درخشيدهاند. «بابك نهرين» و «عليرضا رنجيپور» دو جوان آذربايجاني چند سال پيش آن را بنا نهادهاند كه موافقان و مخالفان بسياري دارند. البته که شهرت آنها این روزها فقط منحصر به خطه آذربایجان نیست و سیدیهایشان در سرتاسر ایران دست به دست ميچرخد. يكي از شاخصههاي مهم جامعه مدرن و مردمسالار، فعاليت آزاد گروههاي فكري و هنري مختلف (البته در چارچوبهاي عقيدتي مورد قبول و منطبق با هنجارهاي جامعه) و در مقابل، فعاليت جريانهاي منتقد آن گروههاي فكري و هنري است. همين كنش و واكنش است كه موجب بالندگي جامعه در ابعاد مختلف نظير هنري، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و... ميشود و آستانه تحمل و نقدپذيري را بالا ميبرد و درنتيجه «اصلاح» و ترقي حاصل ميشود. شوخیها و کنایههاي آنها در طنزهایشان دهان به دهان بین آذریزبانان ميچرخد، آنها اکثرا علیه برخی رفتارهای جوانان انتقاداتی دارند و اتفاقا توانستند اثر گذار هم باشند! فعاليتهاي هنري نظير تئاتر، نمايش و سينما، به ويژه نوع طنز و كمدي، همواره مورد نقد منتقدان سرسخت قرار ميگيرد. گروه هنري معروف به «بابك نهرين» يا همان «صمد و ممد» نيز از اين قاعده مستثني نيست. چند سال پيش دو جوان آذربايجاني، به نامهاي «بابك نهرين» و «عليرضا رنجيپور» بناي گروه طنزي را در شهر تبريز بنيان گذاشتند كه بعدها «تقيپور» نيز به اين زوج هنري افزوده شده و اين سه مثلثي را شكل دادند كه يك پاي ثابت نمايشهاي طنز و جنگهاي شاد آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل بود. چندي نگذشت كه لوحهاي فشرده هنرنماييهاي اين گروه هم به بازار آمد و مورد اقبال جوانان و نوجوانان قرار گرفت و هنوز هم این اقبال ادامه دارد و این محبوبیت حالا دیگر فقط منحصر به ترک زبانها نیست. در ادامه گفت گوی ما را با «صمد و ممد» خواهید خواند. رنجیپور همان «ممد» محبوب آذریهاست و نهرین همان «صمد». اگرچه این روزها در سی دی فروشیها و بسیاری از سوپرمارکتها آثار آنها، بدون هیچ نامی و به صورت کپیهايي، در دسترس است، اما آنها از شرکتی ميگویند که با وجود اخذ مجوزهای لازم، برای پخش آثار آنها از ايشان پول خواسته است و این هم شاید در نوع خود طنز جالبی باشد! آقای نهرین، شما از ابتدا به كار تئاتر وارد شديد، يا قبل از آن، به عنوان مجري يا شو من، فعاليت ميكرديد؟ نهرین: کارم را از رادیو شروع کردم و بعدها هم وارد تئاتر و تلویزیون شدم. آقای رنجیپور، شما نقش مكمل آقاي نهرين هستيد، اما در بسياري از اجراها، به صورت انفرادي، ظاهر شدهايد. دليل آن چيست؟ رنجی پور: در جواب این سوال، به نظر بنده چنین ميرسد که ما در ایفای نقشها و باتوجه به نوع نمایشها، مکمل همدیگر هستیم و در کنار هم موفق عمل ميکنیم و در مورد این که در یک دوره کوتاه آنطور كه شرایط ایجاب ميكرد به صورت جداگانه فعالیت كرديم که دلیل اصلي آن درخواست همکاری و اجرای برنامه در شهرهای مختلف کشور، بود و هیچ دلیل دیگری ندارد. میخواهید تعارف کنید یا برای بهوجود نیامدن حاشیهها این حرفها را میزنید، در سالهاي گذشته، در آثار متعددی شما به تنهایی ظاهر شدید و آقای نهرین هم همینطور، در اینترنت و جامعههاي مجازی هم شایعاتی در این باره مطرح شده است! رنجیپور: نه ما از همدیگر جدا نمیشویم؛ همانطور هم که خودتان میدانید، شایعه است؛ گاهی فقط شرایط کاری ایجاب کرده که ما جدا کار کنیم. يك بار ما در تبریز اجرا داشتیم و آقای نهرین مجبور شدند اجرای سرعین را به تنهایی بروند، برای همین شایعاتی ایجاد شد. اگر مشکل جدی وجود داشت که ما اصلا بعدها هم همکاری نمیکردیم. گروه ما آنقدر انعطاف دارد که مشکلی هم، اگر باشد، حل و فصل میکنیم و باز در کنار هم میمانیم. آقای نهرین، شما کار خود را از چه سالي و چگونه آغاز كرديد؟ نهرین: از سال ۱۳۷۱ از کلاسهای بازیگری، تئاتر را زیر نظر استادانی چون دکتر احمد دامود، زنده یاد خانم پروانه مژده و زنده یاد استاد محمود قبه زرین شروع کردم. در جشنوارههاي متعدد تئاتر شرکت کردم که دوبار پیاپی در جشنواره بینالمللی تئاتر طنز اصفهان برنده تندیس جشنواره و دیپلم افتخار و بازیگر اول جشنواره شدم. در سریالها و برنامههاي تلویزیونی به ایفای نقش پرداختم و ... كار گروهي را چگونه ميبينيد؟ كار كردن با آقاي رنجيپور را ترجيح ميدهيد يا فكر ميكنيد به صورت فردي نيز موفق هستید؟ شیوه کار ما بر پایه کار گروهی است و شیوه کارگاهی در کارهای ما بهتر جواب ميدهد. کار کردن با آقای رنجی پور را ترجیح ميدهم، چون به نظرم، من و آقای رنجیپور مکمل همدیگر هستیم و کار کردن، بدون رنجیپور، هیچ لطفی برای من ندارد. آقای رنجی پور، شما چرا تك كاراكتر هستيد؛ يعني هميشه در يك نقش خاص و قالب خاص حضور داريد؟ گريم و.. هميشه يكسان است؛ خستهكننده نشده است؟ رنجی پور: اگر به کارهای قبلی ما نیم نگاهی بیندازید، میبینید که بنده قابلیت تغییر نقش را دارم، بهطوری که در برخی از نمایشها در نقش زن پوش ظاهر شدهام و باز به نظر بنده، اگر زیر نظر یک کارگردان کارکشته باشم، قابلیت اجرای هر نقشی را در خود ميبینم و به کار خود و آقای بابک نهرین ایمان دارم و باید این را در نظر بگیریم که ما در شهرستانها امکانات و شرایط پیشرفت موجود در پایتخت را نداریم. گروه شما در سالهاي گذشته چه تغييراتي كرده و در حال حاضر تركيب آن چگونه است؟ نهرین: همان ترکیب سابق است، اما با تفاوت اینکه دوست عزیزمان آقای کریم احمدپور (نقش انگه بی بویوک آقا) به رحمت خدا رفتهاند و یک تغییر اساسی و عمده که پیدا کرده بهرهمندی از كارگردانان و همکاری با ايشان در زمینه تئاتر ميباشد. واقعا؟ چرا فوت کردند؟ والا دست من نبود، دست خدا بود. این که چرا فوت کردند را من نميدانم فقط دلیلش سکته قلبی بود تا جایی که من اطلاع دارم. آقای نهرین، کمی درباره سابقه خود بگوييد، شما از كي به اين حرفه روي آورديد و پيش از آن چه كاره بوديد؟ رنجی پور: از پنجم ابتدایی که سر صف، ناظم محترم اعلام کردند که آیا کسی هست که برنامهای برای بچهها اجرا کند نميدانم چه مناسبتی بود، دستم را بالا بردم گفتم من، کلاسور کهنه خود را که زیاد اوضاع و احوال مستحکمی نداشت پارهتر کردم و بر سرم گذاشتم و جلوی صف یک تنه با گفتن دیالوگهايي، به صورت بداهه، بچهها را خنداندم. در خانه وقتی پدر عزیزم از سر کار برميگشت و ميدید کفشهای نویی را که دیروز برایمان خریده بود ما (من و برادر بزرگم) پاره کرده بودیم (این کار، کار همیشگی ما بود) وقتی پدرم ميخواست ما را تنبیه کند، من همیشه او را ميخنداندم و مانع شدت تنبیه ميشدم. دلتان به حال من و برادرم نسوزد شما به جای پدر ما بودید، از دست ما فرار ميکردید. پدر و مادر من بهترین پدر و مادر روی زمین هستند و اما در دوران راهنمایی، استادهای عزیزم جناب آقای پرتوی و آقای گنجعلیزاده، در کلاسهای پرورشی، زحمتهاي زیادی برای من کشیدند و در گروههايي كه منجر به تشکیل گروه تئاتر مدرسهای شد فعاليت ميكردم. در دوران هنرستان، با دوست عزیزم آقای علی یاوری افشرد آشنا شدم و گروهی تشکیل دادیم؛ بعد از آن در دوران دانشگاه، با آقای نهرین و آقای بهمن تقیپور و زنده یاد کریم احمدپور آشنا شدم و در گروه صمد و ممد فعالیت کردم و فعالیتم تا حال ادامه دارد. در حال حاضر دانشجوی رشته جامعهشناسی هستم، با اینکه قبلا در دانشگاه، برق صنعتی خواندهام، حال فعالیت هنری دارم. باید شما عزیزان هم زیاد انتظاری از بنده حقیر سراپا تقصیر نداشته باشید. بگذریم... شما يك شبكه خانگي غيررسمي هستيد؛ منظور اينكه توانستيد بين مردم وارد شويد و برنامهها و اجراهاي شما به طور غيررسمي در سراسر كشور به فروش ميرسند؟ چگونه اين كار را انجام داديد؟ نهرین: به نوعی ميتوان گفت که چون کارهای ما باب میل مخاطبان بوده، این امر باعث شده که کارهای ما به صورت گسترده و غیررسمی، توسط خود مخاطبان، در سراسر کشور پخش شود. رنجیپور: بنده نمیدانم به چه دلیلی آثار ما به صورت گسترده در کل کشور پخش ميشود، ولی این را ميدانم که مردم پیگیر کارهای جدیدی از گروه ما و علاقهمند و طرفدار پروپاقرص گروه ما هستند و ما خادم این مردم عزیز و بزرگوار هستیم. يك سريال از شما، با عنوان آخرين مهلت، پخش شد كه اقبال جالبي هم داشت؛ چرا چنين كارهايي را با توجه به بازخورد آن ادامه نداديد؟ نهرین: با توجه به این که بنده تهیهکننده این کار بودم و با در نظر گرفتن اینکه این کار یک کار تلویزیونی بوده و با درنظر گرفتن هزینههاي بالای توليد، چنین برنامههایی نیازمند حمایت از سوی نهادهای مرتبط ميباشد. آقای رنجیپور، شما درباره سريال «آخرين مهلت» بگوييد؟ آنچنان كه بايد در اين سريال ظاهر نشديد؟ رنجیپور: به نظر بنده در یک اثر هنری کارگردان، بهعنوان خدای کار، اطلاق ميشود و در این کار ایشان ما را چنین خلق کردند. شما را چه بايد صدا كرد؛ هنرمند، شومن يا بازيگر؟ چرا؟ نهرین: هرچه ميخواهد دل تنگت بگو. من ترجیح ميدهم مرا همان بابک نهرین صدا کنید. رنجی پور: من بندهای هستم از بندگان خدا. آرزویم این است که روزی هنرمند شوم و در رشته بازیگری فعالیت کنم. مردم چطور به شما نگاه ميكنند و برخورد آنها با شما چيست؟ رنجیپور: من خاک پای این مردم عزیز هستم، دست بوس یکایک این مردم هستم، به لطف خدا، هر چه داریم از محبت و الطاف این مردم عزیز داریم. آقای رنجیپور، شما چرا آنقدر متواضعانه جوابهاي ما را ميدهید، البته شکسته نفسی شما قابل تقدیر است ـ که ای کاش برخی از مدعیان هم مثل شما بودند ـ اما توجه داشته باشید که نقش شما از نظر هنرمندان دیگر هرچه باشد، مقبوليتي دارد که مثال زدنی است، واقعا بگویید چرا؟ انتظار ندارید که باور کنم خودتان نمیدانید؟ رنجیپور: محبوبیت لطف خداست، من ولی نمیدانم از کجا به وجود آمده است. ما تلاش کردیم، خدا هم خواست. مردم هم لطف دارند. امیدوارم اگر کاستیای هم داریم، به بزرگواری خودشان ببخشند. ما خاک پای مردمیم. خوشحالیم که توانستهایم خوشحالشان کنیم. تاكنون كاري براي انتشار رسمي، تحت عنوان شركتي خاص، براي كارهايتان انجام دادهايد؟ مثل كاري كه براي سريال طنز ساخت ايران انجام شد؟ موانع اين كار چيست؟ نهرین: متاسفانه، بهرغم تلاشهاي ما براي گرفتن مجوز پخش و هزینههايي که برای آماده کردن پکیجهاي نمایشی كردهايم، کارهای ما توسط دستهاي پنهان به صورت غیررسمی به دست علاقهمندان رسیده است. ما از ارشاد مجوز گرفتیم. آن شرکت گفت که باید پولی هم بدهیم برای این که منتشر شود و هیچ دستمزدی هم به ما داده نميشود. رنجیپور: یک بار خواستیم کار خودمان را به صورت حرفهای و تلهتئاتر ضبط کنیم و از طریق یکی از رسانههاي خانگی به صورت اصولی و رسمی با کیفیت مطلوب از بابت محتوا، صدا و تصویر و دکور و کارگردانی و... ارائه دهیم، ولی از طرف یکی از همین شرکتها که نميخواهم اسمش را بیان کنم از ما چنین حمایتی شد که فرمودند با رعایت تمامی اصول مرتبط و اخذ مجوزها و تايیدهاي لازم جهت پخش در رسانه خانگی، مبلغ هنگفتی را برای پخش از گروه ما درخواست کرد و درآمد کل فروش از این اثر را به خود اختصاص ميداد که این مطالب بنا به گفته یکی از دوستان عزیزم که برای هماهنگی جهت عقد قرارداد رسمی با این شرکت وارد مذاکره شده بود و نتیجهای از این کار نگرفتند و این یکی از دلایلی است که آثار ما به صورت رسمی در دست مخاطبان عزیز نميباشد. کدام دستهاي پنهان؟ برای مخاطبان ما بيشتر توضیح دهید، چرا با یکی از شرکتهاي پخش آثار سینمایی برای فروش و توزیع سی دی هایتان ارتباط برقرار نميکنید؟ مردم و مخاطبانی که برای دیدن آثار شما، حاضرند هزاران تومان هزینه پرداخت کنند آیا مشتریان و مخاطبان بالقوهای به شمار نميروند؟ در گرفتن مجوز پخش و توزیع مشکل دارید، یا صرفا مشکل شما بازار سیاه و سارقان آثار هنری ست؟ نهرین: از ارگانش نامی نميبرم، اما ما آرشیومان را برای دریافت مجوز به یکی از شرکتها بردیم و از آن به بعد کارها بهطور غيررسمي منتشر شد. برای آثار هنری، همیشه، سارق وجود دارد و این امر به فعالیت همه هنرمندان ضربه میزند. یک بار هم کار را براي كسب مجوز ارائه دادیم و از همان جا انگار سرقت شروع شد. اتفاقا مردم قدر زحمت را ميدانند و کارها را بهطور غیررسمی کپی نميکنند. به نظرم این سرقت، کار سی دی فروشهاست. واقعا بر سر این مسائل اذیت شدیم. امیدوارم تدبیری برای این گونه مسائل اندیشیده شود.