بیش از ۶ ماه از ظهور و جولان گروه تروریستی داعش در عراق گذشته و امروز علی رغم حملات همه جانبه ائتلاف به اصطلاح بین المللی علیه جنگجویان این گروه تروریستی نقش تعیین کننده یک کشور در راهبری سیاسی و نظامی عراق روز به روز پررنگ تر شده است. آن کشور به اعتراف دوست و دشمن جمهوری اسلامی ایران است.در یک سده اخیر اگر "فروپاشی خلافت عثمانی" و "اشغال فلسطین" دو نقطه عطف مهم تاریخی اعراب منطقه قلمداد شود بی شک "بیداری اسلامی" سومین عنصر این تجربه تاریخی برای کشورهای عرب خواهد بود. جنبش های اجتماعی پا گرفته در این کشورهای استبدادی و وابسته آن چنان سریع این خیزش را به پیش راندند که حتی در هفته ها و ماه های آغازین دستگاه های اطلاعاتی از پیش بینی آن عاجز بودند. مدت زمان چند از شروع و پیروزی این جنبش ها نگذشته بود که کشورهای دنیا برای تبیین این تحولات به تفسیر و تبیین آن ها پرداختند عده ای با نگاهی به تبار این جریانات آن را "بیداری اسلامی" نام نهادند و عده ای با نگاهی کارکردی "بهار عربی" را بهتر دیدند. برخی جریانات پیشرو در این کشورها نیز با غرور و سطحی نگری برای نشان دادن عدم صحت نظریه "بیداری اسلامی" جبهه مقاومت، به دامن "بهار عربی" خزیدند اما هر چقدر که گذشت با روی کار آمدن اسلام گرایان و پیروزی و تدوین چارچوب اسلامی برای حکومت ها "بهار عربی و دموکراسی خواهی" رنگ باخت.زمانی مارکس گفته بود؛ تاریخ دو بار تکرار می شود بار اول بصورت تراژدی و بار دوم کمدی. با الهام از این نظر مارکس با مساحمه می توان گفت تونس شکل تراژیک تحولات بیداری اسلامی بود و باقی کشورها شکل کمدی آن ها. کمدی جاری در کشورهای عربی بسیار آموختنی و حیرت انگیز بوده است. در لیبی سه سال پس از کشته شدن معمر القذافی جنگ میان تروریست های انصار الشریعة با حکومت مرکزی ادامه دارد، در مصر پس از جولان یک ساله اخوان المسلمین در صدر حاکمیت کشور، این حزب با کودتای نظامی بگونه ای از اریکه قدرت به زیر کشیده شد که اکنون بسیاری آرزوی مشت آهنین مبارک را به جای السیسی دارند.در بحرین و عربستان نیز صورت دیگر تقابل استراتژیک انقلاب اسلامی با آمریکا و غرب روی داد. آنجا که ایالات متحده آمریکا برای عدم گسترش جبهه مقاومت و هلال شیعی از پادشاهان مستبد این دو کشور حمایت کرد و جنبش اجتماعی ضد استبداد را به درون سینه های مردم کشانید. یمن البته داستان دیگری داشت بدیل سازی عبدالله صالح برای مدت زمانی کارکرد خود را نشان داد اما با هوشیاری جنبش انصار الله و با حمایت های ایران اکنون یمن به عضو دیگر محور مقاومت تبدیل شده است.سوریه اما داستانی به شدت متفاوت داشت. بشار اسد قربانی همکاری سوریه با جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران شد به گونه ای که به صراحت می توان گفت غرب مدعی دموکراسی و بهار عربی، تنها برای حفظ منافع نفتی خود و قطع خط قدرتمند ژئوپلتیک ایران حاضر شد سوریه را به آتش بکشد ولی از جنبش مسالمت آمیز مردم بحرین و عربستان حمایت نکند. استراتژی تطمیع مقامات و افسران حکومت سوریه به همراه نا آرامی ها در برخی مناطق، استراتژی بسیار موفق محور غربی-عربی بود اما پس با گذشت یک سال از مدیریت درگیری ها توسط ایران، جهان با پدیده ای به روز شده از بنیادگرایی به نام "جهادی"ها روبرو گشت که ناتوان از تحلیل آن بود. کسانی که نه مانند سکولارهای ارتش آزاد و مخالفان لائیک بشار درصدد دموکراسی بودند و نه به حقوق بشر غرب احترام می گذاشتند بلکه با اعمال وحشیانه همچون سر بریدن در راه تاسیس خلافت اسلامی قدم برمی داشتند.اطاله کلام نکنیم، مقاومت جانانه بشار با پشتیبانی جبهه مقاومت در برابر تروریست های جهادی و سکولار، از سال گذشته جبهه غربی-عربی حامی تروریسم را به این نتیجه رساند که برای شکست بشار باید کمر مقاومت شکسته شود به همین منظور با تقسیم کار برای این تروریست ها، جبهة النصرة در لبنان، داعش در عراق و جبهة الاسلامیة در سوریه مشغول نبرد همزمان شدند. انفجار مقابل سفارت ایران در لبنان و درگیری های سال گذشته داعش در شهرهای فلوجه و رمادی نمونه عملیاتی این طرح ها بود. به زعم نگارنده یکی از بزرگترین اشتباهات نوری المالکی در دوران تصدی پست نخست وزیری عدم سرکوب نطفه اولیه و نه چندان قوی داعش در آن شهرها بود به گونه ای که با تبلیغ و جمع آوری بیعت برای ابوبکر البغدادی از بهمن ماه تا خرداد امسال یکی از قدرتمند ترین گروه های تروریستی را سامان داد.به اعتراف دوست و دشمن اگر پشتیبانی های لجستیکی و مشاوره های نظامی ایران در روزهای حمله گسترده داعش به سامرا و عزم برای تسخیر بغداد نبود دیر زمانی می شد که جنگ خیابانی در بغداد آغاز شده بود. با تسخیر موصل دومین شهر بزرگ عراق و اعلام "خلافت اسلامی" ، بسیاری از کشورهای حامی سابق و شاید فعلی داعش همچون عربستان این گروه را به عنوان خطری جدی و ایدئولوژیک برای خود تلقی کردند. تشکیل ائتلاف بین المللی برای مبارزه با داعش، تلاش دیگری از سوی آمریکا و متحدانش برای بازگشت به منطقه و نشان دادن قدرت خود به جمهوری اسلامی ایران است. یادمان نرفته که آمریکا برای مبارزه با پدران معنوی داعش امروز یعنی طالبان به افغانستان لشکرکشی کرد و اکنون با الگو گیری از تجربه آنجا تنها به حملات هوایی علیه داعش بسنده می کند و ترجیح می دهد با مشت آهنین فشار سیاسی بر قدرت خود در منطقه و عراق بیفزایدهیچ کس تا یک دهه گذشته تصور نمی کرد آمریکا با تسخیر عراق و برانداختن دیکتاتوری صدام خواسته یا ناخواسته دودستی عراق را تحویل ایران دهد و عراق را تبدیل به یکی مهم ترین هم پیمان ایران نماید. گذشته از محبت و تبعیت مردم عراق و گروه های شبه نظامی شیعه از مقام معظم رهبری ، تبعیت اکثر سیاستمداران این کشور همچون نوری المالکی نشانگر پیوندهای ناگسستنی میان دو کشور است. حضور یکی از بلند پایه ترین مقامات نظامی ایران با لباس ساده و بدون درجه نظامی در میان ارتش و نیروهای مردمی عراقی آن هم در خط مقدم درگیری ها نشانگر تسط غیر قابل انکار ایران بر تحولات عراق است.در روزهایی که غرب می خواهد کشتار های خونین خاورمیانه را قومیتی جلوه دهد و داعش با توسل به توجیهات افراطی و غیرقابل قبول خود از دین هر روز شیعیان را متهم به شرک و بدعت و تهدید به سر بریدن و قتل می نماید، برگزاری با شکوه ترین اجتماع بشری در اربعین حسینی با حضور ۲۰ میلیون نفری در کربلا نشانگر اقتدار دیگری برای شیعیان جهان و اقتدار نظام جمهوری اسلامی در منطقه پر آشوب خاورمیانه است. به رغم هزینه های بسیار وارد شده بر جبهه مقاومت در طول چند سال اخیر، حفظ حکومت سوریه، مقابله با تهدیدات فزاینده داعش در عراق و دست یافتن به منطقه استراتژیک یمن نمونه هایی از اقتدار جمهوری اسلامی در برابر اراده به اصطلاح "جامعه جهانی" به رهبری آمریکاست.