اهراب نیوز:هیئت امنای ضریح در فهمی قابل تقدیر تصمیم به روایت این انتقال می گیرند و برای انجام آن به سراغ رضا امیرخانی می روند و او نیز مهدی قزلی را برای این کار معرفی می کند. مذاکره با راوی خود پروسه ای است که مهدی قزلی مشروح آن را باز به شکل روایت در ابتدای کتاب آورده و همین گفت و گو ها باعث شیرینی روایت راوی در اول کار شده است.راوی عهد می بندد که صادق باشد؛ خوب و بد را باهم بنویسد؛ این نیز ارزشی افزون است بر کار مهدی قزلی. و همین صداقت باعث شده است روایت های آشنایی مانند رقابت نهادها و ارگان ها برای زدن برنامه به نام خود و جمع آوری پول از مردم به نفع کار خود، رقابت شهرها در کیفیت استقبال و ماهیگیری از بساط ضریح امام(ع) و... سانسور نشوند.اما در کنار این حاشیه ها، متن خود ضریح است. ضریحی که قرار است بر روی مزار شهیدی بنشیند که روزی همانند روز او نیست. شهیدی که حماسه جاودانه تاریخ تشیع را آفریده است و محبوبی که بیش از هزار و چهارصد سال، شیعه به عشق او و با یاد او مجلس ها گرفته است و اشک ها ریخته است و مصیبت او را دستمایه فهم "دین" قرار داده است.جمعی که به عشق او چندین سال تلاش کرده اند، امانت دارهایی شده اند برای تک تک مردمی که از میلیون میلیون تا هزار تومان برای ساخت آن بزل کرده اند، حالا می خواهند امانت را به منزل برسانند. از قم به تهران، ازآنجا به ساوه و سپس اراک و بعدتر به بروجرد و خرم آباد. ادامه مسیر پیش بینی شده خوزستان است؛ اندیمشک، دزفول، شوشتر، اهواز، آبادان و خرمشهر. انتهای مسیر، کمی انحرافی است؛ مهران در استان ایلام و بعد یکسره تا کربلا.کتاب در کربلا به پایان می رسد؛ داخل ضریح و به عبارت آشناتر «تحت قبه»."پنجره های تشنه" بیشتر از این که روایت ضریح باشد، روایت آدم هاست؛ آدم هایی که بانی ساخت ضریح شده اند و خود راوی هنر دست قلم زن ها و نقاش و...، آدم هایی که در پس شوق استقبال از ضریح ارادت نثار امام حاضر و ناظر می کنند و همینطور روایت آدم هایی که بدون اراده پایشان به کنار کامیون حامل ضریح باز می شود.ابراهیم حسن بیگی نویسنده نام آشنا درباره این کتاب گفته است: « کتاب "پنجرههای تشنه" کتابی نیست که فقط خوانده میشود بلکه سفری است معنوی و زیارتی است که باید با کلمات لمسش کرد و اشک ریخت در واقع پنجره های تشنه دری است به سوی روشنایی.