اهراب نیوز:این روزها زیاد شنیدیم که اینجا و آنجا می گویند «دشمنی که نتوانست با جنگ نظامی ما را ساقط کند روی به جنگ نرم آورده است.» و از قبَل این سخن هم مباهات کردیم به خود، و بالیدیم. اما من هر بار که این را شنیدم بر شدت تاثر و تاسفم افزودم و اگر چه از حماسه توفق در جنگ سخت که ثمره رشادت و از جان گذشتگی صدها هزار تن از شریف ترین فرزندان ملت است همراه هر ایرانی ای بالیدم –که باید تاریخ هم بر این حماسه ها ببالد- اما روی دیگر حرف به سختی آزارم داد. آنجا که فکر می کنم چرا دشمن از نبرد فرهنگی با ما ناامید نیست، افسوس میخورم. انقلاب ما، انقلاب فرهنگ بود و برای پیروزی اش، سلاح ها و چماق ها و سنگ ها نبودند که دست به کار شدند، بل این جانها بود که به میدان آمد. انقلاب ما با طاغوت، نبرد مسلحانه نکرد، جهاد اکبر کرد. و این نقطه ممیزه انقلاب ما با هر انقلاب دیگری است. نمی دانم جبهه خالی، کجایش مباهات دارد که چنین بر این حرف می بالیم؟! آری فتح در جهاد اصغر هم مایه خرسندی است اما شکست و عقب نشینی در جهاد بزرگتر کجایش افتخار دارد؟ شاید گویندگان این سخن هنوز اهمیت و ارجحیت جهاد اکبر را بر جهاد اصغر درنیافته اند و یا این واژگان را تعارف پنداشته اند! شاید هنوز باور ندارند این عبارت «جهاد اکبر» حقیقتا بر بزرگتر بودن این نبرد دلالت دارد و تعارفی در میان نیست. دیگر حتی می گذریم از تفاسیر سخیف و سطحی برخی ها از جنگ فرهنگی، که آن را تنها در چند قلم چیز کم اهمیت از قیبل مو و پوشش و حجاب و امثالهم خلاصه کرده اند و هم و غمشان شده است گلایه از ناجوری اینها و سر به گریبان غفلت فرو برده اند. همه همتشان را در ابراز مخالفت با دیش های روی پشت بام جمع کرده اند و آن هم تنها در این حد و نه بیشتر، و نه حتی پاسخی در خور و تقابلی متوازن. خطرناکترین جنگ، پنهانی ترین جنگ است و هجومی که غافلگیرانه است. نمی دانم چرا همیشه، حرف از نبرد با ایادی شیطان که می شود، نگاهمان به بیرون است و فکر می کنیم دشمن، در افقی دور دست است و دستش از ما کوتاه. اما من هر روز از خیابان ها و کوچه های شهرم که می گذرم، دشمن را بیشتر نزدیک تر می دانم. خیلی نزدیک. جنگ سی و چند ساله فرهنگی و خواب زمستانی ماها و تفاسیر کودکانه و ساده اندیشانه ما، جنگ را به مرحله جدیدی کشانده است. مرحله ای بسیار خطرناک. امروز میلیتاریای فرهنگی دشمن و از این سوی غفلت ما، به یک ثمره سیستماتیک مشترک رسیده اند. یک تهدید جدید که به جد، قدرتی بزرگ هم دارد. قدرتی بسیار بسیار ویرانگرتر از هر چیزی که قابل تصور باشد: بی عدالتی! از یک سوی کارکرد یکه تازانه فرهنگی دشمن در جبهه خالی و تغییر نظام ارزشی جامعه به سمت مادی گرایی و از سوی دیگر استحاله فکری مدیران و مسئولان هم نوا با این تغییر نظام ارزشی و رقابت شماری از مدیران و سرمایه داران در غارت و چپاول و ثروت اندوزی، کشور را به سمتی کشانده است که شاهدیم. کوه های عظیم ثروت در برابر دره های عمیق فقر و فاصله ای که فقط خدا می داند چقدر بزرگ است. امروز چه جنگی می تواند ویرانگرتر از این بی عدالتی باشد؟! جنگ خانه به خانه ای که همه آبادی ها دچارش شده اند و از این طرف، غفلت مطلق و شاید تغافلی که هست! آیا به نظرتان باز جای مباهات باقی است؟