اهراب نیوز: نامش برای همه بسیجیان و رزمندگان لشکر سرفراز عاشورا آشناست در عنفوانی جوانی رسم عاشقی پیشه کرد و لباس سبز پوشید، در جریان مقاومت دلیرانه جوانان آذربایجانی در سوسنگرد جانشین حاج ناصر بیرقی بود مورد احترام خاص تمام فرماندهان و بسیجیان همرزمش هست محبت فرمانده شهید لشکر عاشورا ،آقا مهدی باکری،به او چیزی نیست که بشود به سادگی از کنارش عبور کرد فرصت رو غنيمت شمرديم و بمناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس مصاحبه اي رو ترتيب داديم تا این یادگار عرصه جهاد و شهادت ما را مهمان حال و هواي روزهاي جنگ و خاطرات شنیدنی خود نماید حضور در محل کارش راحت ترین مکان برای مصاحبه بود. اتاق کارش ساده و بی آلایش و کارش خدمت به یادگاران دوران دفاع مقدس. جهت آشنائی خوانندگان محترم پایگاه خبری تحلیلی اهراب نیوز لطفا ضمن معرفی خودتان بفرمائید چه سالی وارد سپاه شدید و اولین اعزام تان به کدام منطقه از جبهه ها بود؟ غفار رستمی هستم و در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم که در کانون بسیج خیابان حافظ بود و اولین اعزامم به کردستان و منطقه صائین دژ بود که به عنوان جانشین گروهان نیروهای اعزامی تبریز بودم که فرمانده گروهان مان شهید سید رضوانی بودنددر حماسه سوسنگرد چه مسئولیتی داشتید؟ بعد از شروع جنگ جانشین نیروهای اعزامی از تبریز به سوسنگرد بودیم که فرمانده گروهان حاج ناصر بیرقی بود این گروهان از نیروهای تبریز به دستور شهید مدنی برای دفاع از سوسنگرد به آنجا رفتند که بنده جانشین جانباز بزرگوار حاج ناصر بیرقی بودمبا توجه به اینکه شما در منطقه ۵ باقرالعلوم و لشکر عاشورا مسئولیتهای متعددی داشتید اگر ممکن هست به برخی از مسئولیتهای خودتان اشاراتی بفرمائید: بعد از عملیات سوسنگرد مدتی مسئولیت حفاظت بیت آیت الله شهید مدنی را عهده دار بودممدتی مسئول اعزام نیروی منطقه پنج باقرالعلوم و مدتی هم جانشین عملیات منطقه پنج شدم،در سال ۱۳۶۲ زمانیکه شهید باکری به منطقه پنج آمده بودند بنده دومین بار بود ایشان را می دیدم و قبلاً در عملیات فتح المبین او را دیده بودم لذا از ایشان خواهش کردم چون اینجا مانع حضور من در مناطق جنگی می شوند یادداشتی بنویسید تا بتوانم به جبهه بروم ایشان یادداشتی برای آقای محصولی فرمانده منطقه پنج نوشتند که رستمی را برای شش ماه بصورت به لشکر ماموریت دهید وبنده به عنوان معاون رزمی ستاد در آنجا معرفی شدم و این ماموریت شش ماه تا پایان جنگ ادامه یافت ودر عملیات خیبر و بدر در رکاب آقا مهدی بودیمیکبار در زمان تودیع و معارفه ای که داشتید سردار پورجمشیدیان جمله ای گفتند که برای من جالب بود ایشان گفتند من شاهد بودم آقا مهدی باکری همیشه به ایشان(حاج غفار با دیده محبت می نگریست) می خواستم اگر ممکن است نظرتان را راجع به این جمله بدانم؟لطف و عنایت شهید آقا مهدی باکری شامل تمام رزمندگان لشکر بود بسیجیان و مدیرانش را دوست می داشت و مورد محبت قرار می داد افتخار من این است که چندین ماه شهید آقا مهدی باکری را از نزدیک دیده وصدایشان را شنیده ام، تصمیمات و مدیریت فرهنگی و عملیاتی شان را از نزدیک شاهد بودم واقعاً برای من لذت بخش بود. امکان ندارد یک فرد بسیجی پیدا نمود که محبت آقا مهدی در ایشان نباشد چون ایشان بر قلبها حکومت می کرد، برداشت من این است که شهید باکری شخصیت جهانی دارد از طرف دیگر اگر به یک بسیجی و یا یک فرمانده می گفتند که آقا مهدی به او علاقه دارد آن فرد افتخار می کرد و آن را بزرگترین امتیاز می شمرد و آن را نشانه رضایت فرمانده محسوب می کرد لذا من هم برای این مطلب لذت می برم و تا دم مرگ از یاد نخواهم برد که فرماندهی مانند آقا مهدی به این حقیر و زیر دستانش محبت داشت. شهید باکری و حاج غفار رستمیهمیشه در کازیوی میزتان برگه هائی هست که با خواندن آن روحیه می گیرید میشه بفرمائید آن نوشته ها چیست؟سخنانی است از آقا مهدی باکری ایشان فردی بود که به اقوال و گفته هایش عامل بود. تمام اقوال شان حرکات شان نگاه شان جنگیدن شان و.... همه اش برای رضای خدا بود امکانش هست از آن نوشته ها برای ما بخوانید؟سخنانی در خصوص ولایت مداری ایشان:«ما همگی مقلد، پیرو و سرباز امام هستیم»«ما روی حرف امام حرف نداریم که بزنیم»«فرمانده ما امام هست و هرچه امام می فرماید همه حاضر هستیم عمل نمائیم»«یا باید تا آخرین حد این عملیات را پیش ببریم و یا اینکه جنازه مان را ببرند»«تا زمانیکه امام فرمانی داد همه ملزم هستیم اطاعت کنیم »تمام فرمایشات ایشان درس است برای دوستان و همسنگران ایشان.«گمان نمی کنم که هیچ کدام از ما این جسارت را به خودمان بدهیم که یک عملی را انجام بدهیم که شهیدان مان ازما ناراضی باشند»جایگاه لشکر عاشورا در بین دیگر لشکرها چگونه بود؟*سنگین ترین محورها در دفاع مقدس به عهده لشکر عاشورا بود یعنی در جائیکه دشمن در آن تاسیسات مستحکمی داشت و فعال بود معمولاً برای آن محور درخواست ورود لشکر عاشورا و آقا مهدی را داشتند و آن معنویت و روحیه ای که این عزیزان داشتند عموماً باعث شکستن آن خط مستحکم دشمن می گردیددر اهواز جلسه ای بود که اکثر فرماندهان لشکر و تیپ ها در آنجا حضور داشتند که فرمانده کل سپاه موقعی که برای جلسه ای به آنجا آمدند به خودآقا مهدی و نظرات ایشان توجه ویژه ای نشان می دادند که کاملاً ارزش این فرمانده شهید را نمایان می کرد.شهید قصاب عبدالهی و حاج غفار رستمیبعد از شهادت آقا مهدی باز هم در جبهه بودید لطفاً بفرمائید چه کسی فرمانده لشکر معرفی شد و شما در چه رده ای مسئولیت داشتید؟بعد از شهادت ایشان آقای امین شریعتی فرمانده لشکر شدند ومدتی بنده جانشین گردان و بعد از آن مسئول محور منطقه هورالعظیم و در عملیاتهای کربلای ۴ و کربلای ۵ بعنوان رئیس ستاد تیپ معرفی شدم که سردار کبیری فرمانده آن تیپ بودند .کدانم تیپ؟تیپ سوم لشکر عاشورا.شما در چه عملیاتی به درجه جانبازی رسیدید؟در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم که مدتی دوره نگاهت را گذراندم و بعد از آن به دوره عالی عملیات رفتم .آیا بعد از آن هم به جنگ اعزام شدید؟بعد از دوره به مناطق عملیاتی نصر هفت که در منطقه سردشت بود رفتم .با چه مسئولیتی؟بعنوان مسئول رزمی ستاد.مثل اینکه شما مدتی هم رئیس ستاد تیپ دوم امام زمان(عج) هم بودید؟بله بعد از عملیات نصر هفت زمانیکه تیپ های لشکر سازماندهی دوباره ای شده بودند فرمانده تیپ امام زمان(عج) برعهده سردار سیدفاطمی بود که بنده نیز بعنوان رئس ستاد تیپ معرفی شدم البته بعداً سردار عزتی فرمانده تیپ شدند و ماموریت مفصلی در منطقه بانه داشتیم.ببخشید بعد از اتمام جنگ چه شد چه کار کردید؟بعد از اتمام جنگ مسئول اطلاعات منطقه پنج شدم مدتی هم مسئول نظارت لشکر عاشورا و بعد بعنوان مسول بازرسی قرارگاه عملیاتی شمال مشغول شدم.شما حضور ذهن دارید که چندماه در جبهه ها بودید؟کمتر یا بیشترش را خدا باید قبول کند ولی آنچه که کتباً به اینجانب نوشتند شصت و سه ماه می باشد.و با چند درصد جانبازی؟چهل و سه درصد جانبازی.ظاهراً شما دوبار مجروح شدید یکبار در مناطق جنگی و یکبار در یکی از فتنه هایی که دشمنان نظام به راه انداخته بودند؟برای من همان مجرویت مناطق عملیاتی مد نظر هست نه چیز دیگر!سردار پورجمشیدیان و حاج غفار رستمیاگر بخواهیم فرهنگ وفضائی را که شهید باکری در جبهه ها ودر بین بسیجیان بوجود آورده در جامعه امروزی اشاعه دهیم و رشد دهیم چکار باید کرد؟متاسفانه ما توجه کمتری به گذشته پر از ایثار و فداکاری و محبت آمیز و ولایت مداری این مرز و بوم داریم متاسفانه آن زحماتی که دوستان مان یعنی شهدا، آزادگان، ایثارگران و خانواده های شهدا در دفاع مقدس کشیده اند زود فراموش می کنیم .هدفی که آنان داشتند غیر از آن نبود که احکام الهی در جامعه پیاده شود آنها می خواستند اسلام و قرآن حاکم بشود، ولی فقیه دین خدا را در جامعه پیاده کند اگر شهدا و رزمندگان ما در جبهه ها حضور نمی یافتند ای بسا از جامعه اسلامی خبری نبود.لذا این فرهنگ زمانی در جامعه ما رشد خواهد کرد که از آن فرهنگ و ایثار سخن ها و خاطره ها گفته شود متاسفانه طوری عمل می کنند که انگار هشت سال دفاع مقدسی نبود اینکه چرا به آن هشت سال، دفاع مقدس گفته می شود را متاسفانه نمی توانیم تبیین کنیم ما نمی توانیم در یک هفته این موارد را به خوبی تبیین نمائیم اصلاً در یک هفته امکان این باز گوئی وجود ندارد اما جوانان ما واقعاً علاقمند هستند بدانند در این هشت سال چه اتفاقی افتاده است.اگر بخواهیم کیفیت و کارآئی روز را بیان کنیم لازمه آن این هست که شبی باشد تا ارزش آن روز به خوبی جا بیفتد و بدانیم روز چیست؟این آشوبی که در کشورهای همسایه، عراق، سوریه و...داعش و تکفیری ها بوجود آورده اند ارزش امنیتی را که داریم ملموس تر می کند.اگر فداکاری رزمندگان و رهبری حضرت امام نبود ما هم می شدیم یکی مانند کشورهای آشوب زده منطقه لذا واقعاً دفاع ما مقدس بود.برداشت شخصی من این است که هنوز با این مقدار کتاب وخاطره گوئی و صدا وسیما و روزنامه، سایت و رسانه های گروهی دیگر هنوز از دریا، قطره ای گفته نشده است بعنوان مثال عملیات خیبر را اگر بازگوئی کنیم باید ساعتها وماهها گفته شود اینکه با کدام تجهیزات ودر زیر چه آتش حجیمی بچه ها از جان خود می گذشتند.مسئولیت فعلی شما مرتبط است به دوران دفاع مقدس و ایثارگران، البته قبلاً هم مدتی شما بعنوان مشاور ایثارگران استانداری آذربایجانشرقی فعالیت داشتید در مسئولیت فعلی تان با عنوان مسئول کانون بازنشستگان سپاه استان در خدمت کسانی هستید که در عرصه جهاد و شهادت پیشتاز بودند، یادگاران ماندگار وهمسنگران شهدا هستند چه احساسی در این زمینه دارید؟من خودم را به همسنگران شهدا که به عللی مثل بنده حقیر از دوستان شهیدشان عقب افتاده اند که بنده هم از این قافله جا مانده ام مدیون می دانم.این برای من افتخار است که خادم دوستان و همسنگران شهدا هستم خادم هم یعنی نوکر بنده نوکر اینها هستم.هرکس به اینها خدمت کند شهدا از آنها راضی و آنها را هدایت خواهند کرد چون انها از هستی شان گذشته اند بازنشسته ای داریم که بیش از هشتاد درصد جانبازی دارد بازنشسته ای داریم که فقط نفس می کشد، درواقع اینها شهید هستند اینها با شهدا در فضای جبهه ها در یک سنگر و در یک چادر بودند از نظام و انقلاب دفاع کرده اند خدمت به اینها جلب رضایت شهداست.اگر حرف خاصی هست ما در خدمتیم:در پایان از شما تشکر می کنم انشائ الله که در پیاده کردن مرام شهدا در جامعه موفق باشیمگفتگو از سیدکمال طباطبائی