استاد حسن رحیم پور ازغدی امروز چهارشنبه با حضور در تبریز، در جمع دانشجویان دانشگاه تبریز حاضر شد و سخنرانی نمود.به گزارش اهراب نیوز، گزیده ای از سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ذیل می آید.* کسروی آخوندی بود که بعدا ترک لباس کرد و کارش هم به جایی رسید که قرآن و مفاتیح را مراسم می گرت و آتش می زد. کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه آذربایجان» اعتراف صحیحی دارد به حقانیت شیخ محمد خیابانی. یادم هست احزاب ضد دین در اوایل انقلاب، شیخ محمد خیابانی را سوسیالیست معرفی می کردند. خود کسروی می نویسد: «شیخ محمد خیابانی نه بولشویک بود، نه سوسیالیست بود، نه کمونیست بود. خودش بود.» * اسلام و ایران در تمام تاریخش مدیون آذربایجان است. بزرگان فقه و کلام و تفسیر شیعه از آذربایجان بوده و هستند. آذربایجان یکی از ارکان انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است. حالا برخی خواستند «شیخ محمد خیابانی» را به عنوان پان ترک مطرح کنند به سبب حکومت مستقلی که تاسیس کرد و نامش را هم گذاشت «آزادیستان». جنبش شیخ محمد خیابانی، ضد کونیستی، ضد سوسیالیسم، ضد استبداد، ضد استعمار روس و انگلیس و فرانسه بود. حکومت «آزادیستان» را تاسیس کرد و می گفت از اینجا می رویم کل ایران را آزاد می کنیم. از طرف دیگر ارتباط برقرار کرد با میرزا کوچک خان جنگلی در رشت. این دو، دو آخوند چریک و مجاهدند. جالب است که هم میرزا کوچک خان و هم شیخ محمد خیابانی را کسانی به نام نو اندیشی و سوسیالیسم، جنایت کردند و هر دو را کشتند. بعد هم آمدند تاریخ سازی کردند و گفتند این ها بولشویک بودند. اسنادی بعدها منتشر می شد که نشان می داد حیدر عم اوغلی اگر جنایت نمی کرد و به شیخ محمد خیانت نمی کرد، نه شیخ محمد شهید می شد و نه میرزا کوچک خان، این دو دست به دست هم می دادند و بعد کل ایران آزاد می شد. شما را به خدا ببینید جریانات روشنفکری و قومیتی با این کارنامه مشخص شیخ محمد خیابانی را به نام خود می زنند.* یادم هست اوایل انقلاب اسلامی، جریانات ضد دین چپ، عکس ستار و باقر را در دست می گرفتند که این ها هم مثل ما ضد دین بودند. اولا ستارخان با فتوای یک مجتهد سلاح به دست گرفت. و آمد به میدان مبارزه. وقتی انگلیس و روس برای استعمار در ایران رقابت می کردند، سر برخی چیزها با هم به توافق می رسیدند با حکومت. یکی از این نمونه ها قضیه میرزا کوچک خان بود و یک جا هم در مبارزات مشروطه در تبریز. کنسولگری روس و انگلی و حکومت و بابی ها در تبریز متحد شدند برای ازپا نشاندن مبارزان مشروطه خواه. وقتی دست به دست هم دادند و مقاومت تبریز شکست، گفتند تمام منازل باید به نشانه تسلیم پرچم سفید بر بالای خانه شان نصب کنند. شب هنگام ستارخان و جمعی از مجاهدان پرچم های سفید را کندند و جایش پرچم های سرخ افراشتند. از فردا قیام در تبریز دوباره شروع شد. جالب اینجاست که به اسم مشروطه خواهی ستارخان و باقرخان را نابود کردند. کار را به جایی رساندند که ستارخان در تهران گریه کرد و گفت: «خون را ما دادیم، این فکلی ها حاکم شدند.» جوری تاریخ سازی جعلی کردند که واقعا ما فکر می کردیم ستارخان کمونیست است.