آبان، ماه خوبي براي شعر انقلاب نيست، چراكه سه شاعر بزرگ انقلاب در اين ماه ديده از جهان فرو بستند. اول از همه سلمان هراتي بود كه در نهم آبان سال ۱۳۶۵ جهان را بدرود گفت. او يكي از شاعران برجسته و توانا در عرصه انقلاب و شعر جنگ بود كه خيلي زود انقلاب را درك و آن را در اشعارش منعكس كرد. شعر سلمان هراتي سرشار از عشق، ايمان و خلوص است كه ارزشهاي بيبديل هويت انساني را نشان ميدهد. در شعر او دفاع، عنصري ضدبشري و ويرانكننده نيست، بلكه زيبا و واجب است و رنگ مقدس به خود ميگيرد. او شاعري متعهد است كه اين تعهد را در بيشتر شعرهايش ميتوان ديد. هراتي آگاهي و بصيرت اجتماعي را در شعرهايش به مخاطبانش ميآموزد، توطئه دشمنان را يادآوري ميكند و به خواننده هشدار ميدهد. سلمان در عين حال از لحظههاي خلوت شاعرانه به هيچ وجه نميگذرد و آن را به همه اين هياهوها و جنجالها ترجيح ميدهد. پس از سلمان هراتي، يار ديرين او، هم رزم جبهههاي جنگ او، قيصر امينپور بود كه ۲۱ سال بعد جهان را ترك كرد و اشعارش را براي آيندگان گذاشت. او كه سالها از بيماري رنج ميبرد، سرانجام در يكي از همان سهشنبههاي تلخ و بيحوصله در بيمارستان دي به ديدار معبودش شتافت. هنوز بسياري از دوستداران شعر و ادب، مراسم تشييع پيكر با شكوه او را به ياد دارند؛ مراسمي كه از همه طيفها و جريانات سياسي و اجتماعي براي بدرقهاش آمده بودند، چون قيصر تنها يك شاعر نبود. تنها يك اديب نبود. او استاد بود؛ استاد بسياري از دانشجويان دانشگاه تهران، استاد بسياري از كساني كه از پژوهشهايش استفاده ميكردند. قيصر كه خود از شاگردان استاد شفيعي كدكني محسوب ميشد و پاياننامهاش را با كمك و راهنمايي او نوشت، به درجهاي رسيد كه عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي شد. از آن گذشته به عنوان يكي از پيشگامان راه اندازي حوزه هنري، همواره به عنوان يكي از قدماي هنر انقلاب به شمار ميرفت. پس از اين دو، در چهار آبان سال ۸۷ طاهره صفارزاده از عالم خاك پركشيد. او كسي بود كه پس از كسب مدرك ليسانس در رشته زبان و ادبيات انگليسي، براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفت. او را پيش از انقلاب به عنوان شاعر جريان روشنفكري ميشناختند، اما پس از انقلاب چنان به جريان شعر انقلاب پرداخت كه در جرگه پيشكسوتان اين عرصه قرار گرفت و سرانجام در سال ۲۰۰۵، از سوي انجمن نويسندگان آفريقايي و آسيايي در مصر به عنوان برترين زن مسلمان برگزيده شد. نوگرايي در اشعار اين سه شاعر محمدرضا تركي شاعر، منتقد و مدير گروه ادبيات انقلاب اسلامي فرهنگستان زبان و ادب فارسي، درباره اين سه شاعر به خبرنگار ما ميگويد: هر سه، شاعراني نوگرا هستند كه از لحاظ محتواي شعري آرمانگرايي، شاخصه شعر آنهاست. اين نوگرايي در محتوا، در قالبهاي شعري آنان نيز وجود دارد و البته اين مشخصه در شعر مرحوم طاهره صفارزاده بيشتر ديده ميشود.او ميگويد: صفارزاده بعد از انقلاب به عنوان يك شاعر، استاد و پيشكسوت بود و روشنفكري او قبل از انقلاب با پيوستنش به جريان شعر آييني و انقلابي منافاتي ندارد، چراكه روشنفكري او از نوع روشنفكري نوگرا و آوانگارد بود. در عين حال مرحوم صفارزاده شاعري عدالتخواه و آرمانگرا نيز بود. مدير گروه ادبيات انقلاب اسلامي فرهنگستان زبان و ادب فارسي ادامه ميدهد: قيصر امينپور شخصيت چند بعدي دارد. در عين حال که محقق بود، در عرصه شعر صاحبنظر نيز بود و همين باعث ميشد مورد توجه بسياري از افراد قرار بگيرد. تركي، گرايش اجتماعي در شعر هر سه شاعر را جزو مشخصه شعري آنها ميداند و ميگويد: اساسا شعر انقلاب شعري معترض به ناهنجاريهاي اجتماعي است. به همين دليل شعر شاعراني چون سلمان هراتي و سيدحسن حسيني هم كه بسيار به چنين مواردي ميپردازند، به عنوان شعرهاي معترض اجتماعي معرفي ميشود. اين شاعر و منتقد تأكيد ميكند آرمانخواهي و عدالت طلبي وجهه كل ادبيات انقلاب است كه در شعر سلمان هراتي، قيصر امينپور و طاهره صفارزاده به وفور ديده ميشود. حلقه وصل و فصل اين سه شاعر دكتر علي آبان، استاد دانشگاه نيز درباره حلقه وصل اين سه شاعر ميگويد: تأثير از تفكرات، مولفهها و شواهد تاريخي از نظر زماني حلقه وصل اين سه شاعر است. به اين معني كه اين سه شاعر از نظر مظروفي به نام زمان كه مقارن با جمهوري اسلامي است با هم فصل اشتراك دارند. البته قيصر و سلمان به خاطر سبقه دفاع مقدس، حلقه وصل بيشتري با يكديگر دارند. به همين دليل شعر شاعراني چون سلمان هراتي و سيدحسن حسيني هم كه بسيار به چنين مواردي ميپردازند، به عنوان شعرهاي معترض اجتماعي معرفي ميشود آبان كه پاياننامه دكتريش كتابي درباره شاعران دانشگاهي از زمان ملكالشعراي بهار تا امروز است، ادامه ميدهد: قيصر از شاعران نسل سوم دانشگاهي است. سيدحسن حسيني نيز جزو شاعران نسل سوم دانشگاهي محسوب ميشود. نخستين حلقه فصل قيصر، سلمان و صفارزاده اين است كه چون قيصر چهرهاي دانشگاهي است در مقايسه با آن دو نفر ديگر از سواد آكادميك بيشتري برخوردار است. او ميافزايد: اجل مهلت نداد سلمان هراتي به پختگي در شعر و زبانش برسد، به همين دليل در كارهاي او نوعي پرش و جهش از نظر زباني و ديدگاهي ديده ميشود. در حالي كه در شعرهاي قيصر و صفارزاده اجتهاد زباني و نگرشي، بيشتر ديده ميشود. آبان ميگويد: وجه تمايز طاهره صفارزاده در مقايسه با دو شاعر ديگر اين است كه بار ايدئولوژيك در اشعارش قويتر است. علتش هم قدمت كارهاي اوست. چراكه او از پايه گذاران شعر آييني است و بار ايدئولوژيك از شاخصههاي اين شعر به شمار ميرود. اين استاد دانشگاه در عين حال تأكيد ميكند هيچ يك از سه شاعر نتوانستند به يك زبان واحد يا اجتهاد زباني در اشعارشان نائل شوند. گرچه طاهره صفارزاده از نظر او به مرحله تثبيت زباني نزديكتر است. آبان ميگويد: طاهره صفارزاده به دليل تفكرات ايدئولوژيك كمتر در ظرف زماني خودش بود و از اين حيث، همدوش قيصر و سلمان نبود. اعتقادات و تعلق خاطرهاي صفارزاده به باورهاي ديني و مذهبي گاهي باعث ميشد انحراف از نرم را كه لازمه شوريدگي يك شاعر است، از او بگيرد. به همين دليل او را شاعري محافظهكارتر ميبينيم. معمولا نيز چنين است كه شاعران ايدئولوژيك اهل شكستن برخي هنجارها در شعر خود نيستند. در قيصر نيز كمتر از صفارزاده و بيشتر از سلمان هراتي اين مشخصه را ميبينيم و همين چهره محافظهكار قيصر باعث ميشود طيفهاي مختلف به او علاقهمند باشند. البته اين محافظهكاري ايدئولوژيك در قيصر نوعي محافظهكاري رندانه است. ميدانيد محافظهكاري همراه با رندي در شعر فارسي سبقهاي طولاني دارد و شما در سبك عراقي و حافظ نيز نوعي محافظهكاري رندانه ميبينيد، اما اين كجا و آن كجا! ميزان علاقهمندي به اين سه شاعر علي باباچاهي شاعر نيز درباره اين سه شاعر به خبرنگار ما ميگويد: درباره طاهره صفارزاده و قيصر امينپور زياد نوشتم. درباره سلمان هراتي نيز به طور مفصل در كتاب «گزارههاي پيوست» كه بررسي ۹۰ سال شعر نوي فارسي است، مطالبي نوشتهام. اين كتاب را نشر ديبايه منتشر خواهد كرد و نوعي آنتولوژي محسوب ميشود. او تأكيد ميكند پرداختن مفصل به اين سه شاعر در كتابهايش نشانه علاقهمندي او به سلمان هراتي، قيصر امينپور و طاهره صفارزاده است و البته از اين موضوع هم انتقاد ميكند كه برخي ميگويند او در كتابها و پژوهشهايش بزرگان شعر انقلاب را ناديده گرفته است.