حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد. متن کامل سخنان رئیس جمهور کشورمان بهشرح ذیل است: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم «الحمد للّه ربّ العالمین و الصلوة و السلام علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین» آقای رئیس، آقای دبیرکل، عالیجنابان، خانمها و آقایان در آغاز مایلم تبریکات صمیمانه خود را بهمناسبت انتخاب شایسته جنابعالی به ریاست مجمع عمومی ابراز نمایم و از تلاشهای جناب آقای بان کی مون نیز تقدیر نمایم. آقای رئیس جهان ما جهانی پر از بیم و امید است: بیم جنگ و مناسبات خصومتآمیز منطقهای و جهانی، بیم رویارویی هویتهای مرگبار مذهبی، قومی و ملی، بیم نهادینه شدن خشونت و افراطیگری، بیم فقر و تبعیض خُردکننده، بیم تباهی و نابودی منابع حیاتی، بیم بیتوجهی به کرامت و حقوق انسان و بیم غفلت از اخلاق. فیلم در برابر همه این بیمها، امیدهای جدیدی نیز وجود دارد: امید اقبال مردم و نخبگان در سراسر جهان به "آری برای صلح و نه برای جنگ"، و امید به ترجیح گفتوگو بر ستیز، و اعتدال بر افراط. یک نمونه زنده، گزینش هوشیارانه امید و تدبیر، و اعتدال توسط مردم بزرگ ایران در انتخابات اخیر است؛ که با تبلور مردمسالاری دینی و انتقال آرام قدرت اجرائی نشان داد که ایران لنگرگاه ثبات در دریای ناآرامهای منطقهای است. اعتقاد راسخ حکومت و مردم ما به صلح پایدار، ثبات، آرامش، حل مسالمتآمیز مناقشات و تکیه بر آرای عمومی بهعنوان پشتوانه قدرت، مقبولیت و مشروعیت، نقشی والا در فراهم کردن چنین محیط امنی داشته است. آقای رئیس، خانمها و آقایان دوران حساس انتقالی کنونی در روابط بین الملل مشحون از خطرات، و البته توأم با فرصتهای کمنظیری است. هرگونه محاسبه نادرست از وضعیت خود و دیگران، آسیبهای تاریخی را در بر دارد تا جایی که خطای یک بازیگر، اثرات منفی بر همگان خواهد داشت. آسیبپذیری، پدیدهای جهانی و فراگیر شده است. در این گذر حساس در تاریخ مناسبات جهانی، عصر بازیهای با حاصل جمع صفر پایان یافته است؛ ولی هنوز معدودی از بازیگران روشها و ابزارهای کهنهشده، و عمیقاً ناکارآمد را بهکار میگیرند تا برتری و سلطه پیشین خود را حفظ کنند. نظامیگری و استفاده از ابزارهای نظامی و خشن برای انقیاد دیگران، نمونه ناکارآمدی از تداوم کنشهای کهنه در شرایط نوین است. اقدامات زورمدارانه اقتصادی و نظامی برای حفظ و تداوم سلطه و برتری گذشته، با مجموعهای از قالبهای مفهومی همراه شده که همگی ضد صلح، ضد امنیت، ضد کرامت انسانی و ضد آرمانهای بشری میباشند. از جمله این قالبهای مفهومی، یکسان سازی جوامع و تعمیم ارزشهای غربی بهعنوان ارزشهای جهانی است. قالب دیگر، حفظ فرهنگ جنگ سرد و تقسیم دو اردوگاهی جهان به "مای برتر" و "دیگران دونتر" میباشد. قالب دیگر مفهومی، ایجاد ترس و تهدید، از برآمدن بازیگران نوظهور در جامعه جهانی است. در چنین فضائی، خشونتهای دولتی و غیردولتی، مذهبی و فرقهای و حتی نژادی افزایش یافته و هیچ تضمینی وجود ندارد که دوران آرامش بین قدرتهای بزرگ نیز در دام گفتمانها، رفتارها و کردارهای خشن گرفتار نیاید. تأثیر فاجعهبار روایتهای افراطی و خشن را نباید دست کم گرفت. در این میان، خشونتِ راهبردی که در تلاش برای حذف بازیگران منطقهای از فضای عمل طبیعی آنها، سیاستهای موسوم به مهار، تغییر نظامهای سیاسی از بیرون مرزها، و تلاشی که برای برهم زدن حدود و ثغور سیاسی متبلور میشود، بسیار خطرناک و تنشآفرین است. در گفتمان متعارف سیاسی بینالمللی، یک مرکز متمدّن با حاشیههای غیرمتمدن به تصویر درآمده است. در این تصویر نسبتِ کانون قدرت جهانی و حاشیهها، نسبتی آمرانه قلمداد شده است. گفتمان مرکزگرایی شمال و حاشیهگرایی جنوب سبب استقرار نوعی نظم تکگویی و مونولوگ در سطح روابط بینالمللی شده است. ایجاد مرزهای نادرست هویتی و بیگانه ستیزیهای خشن رایج نتیجه قهرمانی این گفتمان است. گفتمانهای تبلیغاتی و بیاساس دینستیزانه، اسلامهراسانه، شیعههراسانه و ایرانهراسانه بهواقع تهدیدی جدی علیه ثبات جهانی و امنیت انسانی است. این گفتمان تبلیغاتی، با طرح و القای تهدیدات فرضی و خیالی شکل خطرناکی به خود گرفته است. یکی از این تهدیدات خیالی، خطر موهوم ایران است، بهبهانه این تهدید موهوم، چه اقدامات ناهنجار و چه جنایتها در سه دهه گذشته صورت نگرفته است؟ تسلیح صدام حسین به سلاحهای شیمیایی و حمایت طالبان تنها نمونهای از این جنایتهاست. صریحاً و با قاطعیت تمام و با استناد به مدارک و شواهد متقن اعلام میدارم که آنهایی که دم از تهدید ایران میزنند، یا خود تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللیاند یا به تهدید دامن میزنند. ایران نهفقط تهدید نیست، بلکه در آرمان و عمل، پیوسته منادی صلحِ عادلانه و امنیت همهجانبه بوده است. آقای رئیس؛ خانمها؛ آقایان در کمتر نقطهای از جهان، خشونت مانند غرب آسیا و شمال آفریقا خانمانسوز بوده است. مداخله نظامی در افغانستان، جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران، اشغال کویت، مداخله نظامی علیه عراق و رفتار خشن سرکوبگرانه علیه مردم فلسطین، ترور شخصیتهای سیاسی و مردم عادی در ایران و بمبگذاری در کشورهای منطقه نظیر عراق، افغانستان و لبنان نمونههایی از خشونت در سه دهه گذشته در این منطقهاند. آنچه بر مردم مظلوم فلسطین میرود، چیزی جز یک خشونت ساختاری نیست. سرزمین فلسطین در اشغال است. حقوق اولیه فلسطینیان بهطور فاجعهباری نقض میشود و آنها از بازگشت به خانه، محل تولد و دسترسی به سرزمین مادری محرومند. جنایاتی که بر مردم بیگناه فلسطین میرود، خشونت نهادینهای را به نمایش میگذارد که برای توصیف آن، آپارتاید مفهوم و واژه کموزنی بهنظر میآید. فاجعه انسانی در سوریه نمونه دردناکی از گسترش فاجعهآمیز خشونت و افراط در منطقه ماست. از ابتدای بحران و از زمانی که برخی از بازیگران منطقهای و بین المللی با سرازیر کردن منابع تسلیحاتی و اطلاعاتی و تقویت گروههای افراطی، سعی در نظامی کردن این بحران داشتند، ما تأکید کردیم که بحران سوریه راهحل نظامی ندارد. نمیتوان اهداف استراتژیک و توسعهطلبانه و بههم ریختن توازن و تعادلهای منطقهای را با پنهان شدن پشت کلمات بشردوستانه، تحقق بخشید. هدف مشترک جامعه بین المللی باید خاتمه سریع به کشتار مردم بیگناه باشد. ما ضمن محکوم کردن هرگونه استفاده از سلاحهای شیمیایی، از پذیرش کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی توسط سوریه استقبال میکنیم و بر این باوریم که دستیابی گروههای افراطی و تروریست به این سلاحها بزرگترین خطر فراروی منطقه است که باید مدنظر قرار گیرد. همزمان استفاده غیرقانونی و غیرکارآمد از تهدید یا استفاده از زور، تنها به گسترش خشونت و بحران در منطقه دامن خواهد زد. تروریزم و کشتن انسانهای بیگناه، اوج افراط و خشونت است. تروریزم، بلائی خشن، فراگیر و فرامرزی است. اما خشونتها و افراطهایی که تحت عنوان مبارزه با تروریزم و از جمله استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین علیه مردم بیگناه صورت میگیرد نیز محکوم است. در اینجا باید از ترور دانشمندان هستهای ایران توسط جنایتکاران نیز سخن بگویم. آنها به چه جرمی ترور شدند؟ سؤالی که از ملل متحد و شورای امنیت باید پرسید این است که آیا ترورکنندگان محکوم شدند؟ تحریمهای غیرعادلانه، بهعنوان جلوه دیگری از خشونت، ذاتاً ضد صلح و ضد بشری هستند که برخلاف تبلیغات تحریمگران، دولتها و نخبگان سیاسی را هدف قرار نمیدهند، بلکه بیش از همه، مردمان عادی را قربانی دعواهای سیاسی خود میکنند. میلیونها عراقی را فراموش نکنیم که در اثر تحریمهایی که با زَروَرقهای حقوقی در نهادهای بین المللی پیچیده شده بودند، آسیب دیدند؛ جان باختند؛ و هنوز عده قابل توجهی از آنها در سرتاسر زندگی باید زجر بکشند. این تحریمها خشونتآمیزند، هوشمند و غیرهوشمند و یکجانبه و چندجانبه ندارند. این تحریمها ناقض حقوق مسلم بشری، از جمله حق صلح، حق توسعه، حق دسترسی به بهداشت، حق آموزش و فراتر از همه حق حیات میباشند. نتیجه تحریمها، علیرغم هرگونه لفاظی و بازی با واژهها، همان آتشافروزی و جنگطلبی و نابودی انسانهاست. این آتش فقط دامن قربانیان تحریم را نمیگیرد، بلکه به اقتصاد و زندگی مردمِ جوامع تحریمکننده نیز، لطمه وارد میکند. آقای رئیس، خانمها و آقایان خشونت و افراط امروز نهتنها ابعاد مادّی، بلکه ابعاد معنوی زندگی انسان و جامعه امروز را در بر گرفته است. خشونت و افراط جایی برای مدارا و تفاهم که لازمه زندگی انسان و جامعه مدرن است نمیگذارد. نابردباری مسئله امروز جهان ماست؛ باید بردباری را در پرتو اندیشههای دینی، رویکردهای فرهنگی و رهیافتهای سیاسی تقویت کرد. جامعه انسانی را باید از مرحله بردباری منفی به مرحله تعاون مشترک ارتقا داد. دیگران را نباید فقط تحمّل کرد بلکه باید با دیگران کار کرد. مردم جهان از جنگ، خشونت و افراط خستهاند و این فرصتی بینظیر است. آنها امید به تغییر وضعیت کنونی دارند. جمهوری اسلامی ایران باور دارد که با ترکیب هوشمندانهای از امید و اعتدال میتوان همه چالشها را مدیریت کرد. جنگافروزان میخواهند امیدها را بخشکانند، در حالی که امید به تغییر مثبت، مفهومی فطری، دینی، فراگیر و جهانی است. زیربنای امید، باور به اراده عمومی مردم جهان برای مبارزه با خشونت و افراط، تغییرپذیری، مخالفت با ساختارهای تحمیلی، بها دادن به گزینش و عمل مسئولانه انسانی است. امید، بیتردید یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند مهربان به همه انسانهاست. اعتدال نیز بهمعنای حرکت خردمندانه، هوشمندانه، زمانمند و مکانمند در تلفیق آرمانهای والا، گزینش راهبردهای اثرگذار و در نظر گرفتن واقعیتهاست. مردم ایران در انتخابات اخیر در حرکتی هوشمندانه به گفتمان امید و تدبیر و اعتدال رأی دادند. ترکیب امید و تدبیر و اعتدال در سیاست خارجی به آن معناست که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای نسبت به امنیت منطقه و جهان، مسئولانه برخورد میکند و آمادگی همکاری چندجانبه و همهجانبه با سایر بازیگران مسئول در این عرصهها را دارد. ما از صلح مبتنی بر دموکراسی و صندوق رأی در همهجای جهان از جمله در سوریه و بحرین و دیگر کشورهای منطقه دفاع میکنیم و معتقدیم راههای خشونتآمیز برای بحرانهای جهانی وجود ندارد و تنها بهکمک خرد انسانی و با تعامل و اعتدال میتوان بر واقعیتهای تلخ جامعه بشری غلبه کرد. لذا تضمین صلح و دموکراسی، و تأمین منافع مشروع همه کشورها در جهان، و از جمله در منطقه خاورمیانه، با نظامیگری محقق نمیشود. ایران بهدنبال راهحل مسایل و نه تولید مشکلات است. هیچ پرونده و موضوعی نیست که با امید و اعتدال، با احترام متقابل و با نفی خشونت و افراط قابل حل نباشد. اجازه دهید به پرونده هستهای ایران اشاره کنم. پذیرش حق طبیعی، قانونی و مسلم ایران، بهفرموده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، سادهترین راهحل این موضوع است. این یک شعار سیاسی نیست. بلکه بر اساس شناخت عمیق وضعیت فنآوری در ایران، شرایط بین المللی و پایان بازیها با حاصلجمع صفر و ضرورت یافتن اهداف و منافع مشترک برای رسیدن به تفاهم و امنیت مشترک است. بهعبارت دیگر، ایران و دیگر کنشگران باید دو هدف مشترک را بهعنوان دو قسمت غیرقابل تفکیکِ راهحل سیاسی پرونده هستهای ایران دنبال نمایند. ۱- برنامه هستهای ایران و همه کشورهای دیگر میباید تنها در جهت اهداف صلحآمیز باشد. من اینجا بهصراحت اعلام میکنم که این هدف، صرفنظر از مواضع دیگر بازیگران، هدف جمهوری اسلامی ایران بوده و خواهد بود. سلاح هستهای و کشتار جمعی هیچ جایگاهی در دکترین دفاعی ایران نداشته و با باورهای بنیادین مذهبی و اخلاقی ما در تعارض است. منافع ملی ما ایجاب میکند که هرگونه نگرانی منطقی پیرامون برنامه هستهای ایران را مرتفع نماییم. ۲- هدف دوم یعنی پذیرش اعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای در خاک ایران تنها راه تأمین هدف اول است. دانش هستهای در ایران بومی شده و فنآوری هستهای از جمله غنیسازی به مرحله تولید انبوه رسیده است. لذا تصور اینکه با مانع شدن از برنامه هستهای ایران از طریق اعمال فشارهای غیرقانونی میتوان صلحآمیز بودن چنین برنامهای را تضمین کرد موهوم و بهغایت غیر واقعبینانه است. لذا جمهوری اسلامی ایران ضمن پافشاری بر اعمال حقوق خود و ضرورت احترام و همکاری بین المللی در اعمال این حقوق، آماده گفتوگوهای بدون تأخیر برای اعتمادسازی متقابل ورفع دوسویه ابهامات از طریق شفافیت کامل میباشد. ایران بهدنبال تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک با دیگر کشورهاست و در این چارچوب در پی افزایش تنش با ایالات متحده آمریکا نیز نیست. من سخنان امروز پرزیدنت اوباما را با دقت دنبال کردم؛ در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروههای فشار جنگطلب، میتوان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بین المللی باید مبنا باشد؛ البته در این زمینه انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای واحد است. آقای رئیس، خانمها و آقایان در این سالها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که "گزینه جنگ روی میز است" ، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد وغیرقانونی بگویم: "صلح در دسترس است". پس بهنام جمهوری اسلامی ایران در گام نخست پیشنهاد میکنم طرح "جهان علیه خشونت و افراطیگری" در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گیرد و همه دولتها و سازمانهای بینالمللی و نهاد مدنی تلاشهای جدیدی را برای سوق دادن جهان به این سو سامان دهند. باید بهجای گزینه ناکارآمد "ائتلاف برای جنگ" در مناطق مختلف جهان به "ائتلاف برای صلح پایدار" در سراسر جهان اندیشید. امروز جمهوری اسلامی ایران شما و همه جامعه جهانی را به برداشتن گامی فراپیش میخواند؛ دعوتِ "جهان علیه خشونت و افراطیگری"؛ ما باید بپذیریم و بتوانیم در اینجا افقی را بگشاییم که در آن بهجای جنگ، صلح، بهجای خشونت، مدارا، بهجای خونریزی، پیشرفت، بهجای تبعیض، عدالت، بهجای فقر، برخورداری و بهجای استبداد، آزادی در سراسر جهان بهتر دیده شود. بهگفته فردوسی، شاعر بلندآوازه ایران؛ بکوشید نیکی بهکار آورید چو دیدید سرما، بهار آورید علیرغم همه مشکلات، من عمیقاً به آینده امیدوارم. با همبستگی جهانی علیه خشونت و افراط، تردیدی ندارم که آینده روشن است. اعتدال، آینده جهان را درخشان خواهد کرد. امید من، علاوه بر تجارب شخصی و ملی، از این باور مشترک همه ادیان آسمانی نشأت میگیرد که جهان را سرانجامی نیکوست و روشن: «وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ».